صادق ملکی – تحلیلگر مسائل سیاسی
کیوسک خبر – تشیع و زبان فارسی دو ستونی است که ایران بدان تکیه داده است که خدشه و صدمه به آنها صدمه به تمامیت ایران خواهد بود. چندی است که این دو ستون دانسته و ندانسته توسط دوست و دشمن مورد هدف و بیمهری قرار گرفته است. دشمنان ایران با شناختی که از ایران دارند این دو ستون پایداری ایران را به ظرافت مورد هدف قرار دادهاند. بارزترین حوزه فعالیت و تحریک این دشمنان، تبلور خود را در فعالیت جریان پانترکیسم و ایرانشهری نشان داده و هر یک از این دو جریان از منظری در صدمه به وحدت ملی سعی دارند. یکی با نفی زبان ترکی آن را آذری مینامد و نام جغرافیای منطقه را به آن زبان میدهد و دیگری خویش را به توران وصل میکند. یکی در جریان بحران قرهباغ در کنار آذربایجان و دیگری در کنار ارمنستان میایستد. این در حالی است که بدنه اجتماعی ایران و ایرانی هنوز در نوستالژی از دست دادن ۱۷ شهر قفقاز است و این نوستالژی برای ایرانیان آذربایجانی مضاعف است. هر تئوری و تفکر خودبرتربینانه راه به خطا رفته و جز جهل و دشمنی بهرهای ندارد. حتی اگر تبار را اصل قرار دهند، ترکهای ایرانی همان اندازه ایرانیاند که شیرازیها ایرانیاند. تسلط ایلات و عشایر در لشکرکشیها، غلبه و تغییر زبانی را سبب بوده چنانکه آناتولی که ترک نیست، زبانش ترکی شده است. بههمین سبب زبان ترکی که واقعیت مسلط آذربایجان ایران است، به هیچوجه نباید نفی و یا تضعیف شود. هر حرکتی در این جهت به تضعیف تشیع و تقویت پانترکیسم منجر خواهد شد. ادبیات مرثیهای زبان ترکی، رمز ماندگاری و پیوند آذربایجان و فدایی شدن آن برای ایران است. ایرانشهری که نبش قبر کرده و با تاریخ مرده قبل از اسلام در پی نفی هویت امروز آذربایجان است و زبان ترکی را به زبان مغول پیوند میدهد، غافل از آن است که مغول نیز در سیر تاریخی خود در خدمت ایران درآمد. ترکیه وارث عثمانی، زخم خورده از آن است که جغرافیای آذربایجان محل تاسیس صفویهای است که حاکمان و مردم آن، با انتخاب مذهب تشیع مهمترین مولفه قدرت مذهبی عثمانی را به چالش کشیدند و در تعریف هویتی خود اولویت را نه به زبان، بلکه به مذهب دادند و ایران را مهمترین سد راه گسترش نفوذ عثمانیها به شرق کردند. امروز نیز آذربایجان و آذربایجانی مهمترین پشتیبان تشیع و این مذهب، مهمترین عامل پیوند این خطه با ایران عزیز است. جریان پانترکیسم که مهمترین حامی آن ترکیه است، در انتقام از حقارت تاریخی، همواره در تضعیف تشیع و تقویت پانترکیسم سعی داشته است. البته این تلاش تنها برای انتقام تاریخی نیست، بلکه به دنبال اهداف ژئوپلیتیکی است. مطمئن باشید ترکیه چه در جمهوریآذربایجان و چه در جغرافیای آذربایجان ایران، برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی و امنیتی به دنبال تضعیف تشیع و تقویت پانترکیسم است و در داخل جریان ایرانشهری متصل به انگلیس و آمریکا و سلطنتطلبان، در قالب مبارزه با پانترکیسم با نفی زبان ترکی، هم به تضعیف تشیع و هم به تقویت پانترکیسم میپردازند. ترکیه در سیاست داخلی و در مواجهه با هویت آذریها و علویهای شیعی این کشور، علایق و تعلقات مذهبی را تضعیف و تعلقات هویت مبتنی بر ترکیگرایی را تقویت میکند. این سیاست در بخشهایی در مقابله با کردها در این کشور جواب داده است. سیاست آنکارا در ارتباط با کردها نیز تلاش برای تقویت نقش مذهب میان کردها و در نتیجه ایجاد پیوند میان جمعیت ترک و کرد این کشور است. از بحث اصلی دور نشویم. این اشارات بدان سبب بود که از بازی پیچیده، چندلایه و چندوجهی که در جریان است آگاه شویم. اینجانب در ارتباط با مطامع ترکیه نسبت به ایران سالهاست تذکر دادهام و میدهم و بارها پیشبینی شرایط امروز را کردهام و اگر تدبیر نشود، شرایط بدتر از آن را نیز گفته و باز بر آن تاکید میکنم. نکته مهم آنکه جریان پانترکیسم و ایرانشهری، فارغ از حمایت بیرونی، حامیان داخلی و حاکمیتی در درون ایران دارد که خطر آنان کمتر از عوامل خارجی نیست. برای رهایی از خطرات این دو جریان، ضمن آنکه ارادهای ملی لازم است نباید به هیچ وجه به تحریکاتی پرداخت که برای کشور خسارتبار باشد. هر آن کس که قلب او برای ایران میتپد، بداند در کنار احترام به اقوام و مذاهب، باید دغدغه همه، رنگ ملی داشته باشد. نام ایران چون نام ترکیه دلالت بر نام یک قوم ندارد و اگر ایران متعلق به همه ایرانیان است، باید همه در ساختار آن احساس تعلق داشته باشند. این تنوع قومی، مذهبی و فرهنگی، خود رمز ماندگاری ایران و ایرانی است.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=122511