رضا صالحی
به قلم: رضا صالحی
دمشق در یک هفته سقوط کرد؛ مطلبی که شاید پیش از آن هیچ کسی باور نمیکرد حتی نیروهای نظامی خودمان. زمانی که تحریرالشام شهرها را یکی پس از دیگری تصاحب میکرد نیروهای ارتش سوریه مقاومتی نداشتند و عملاً سرعت پیشروی تحریرالشام به سرعت حرکت ادوات نظامیشان بستگی داشت. امروز اگر چه بسیار دیر است اما موعد نگاه و عبرت گیری از آنچه رخ داده است میباشد. بله بشار به خلاف توصیه ای که رهبر انقلاب در آخرین دیدار با او داشتند عمل نکرد و فریب وعده ها را خورد.بله بشار نتوانسته بود بر معضلات اقتصادی کشورش فائق بیایید. بله بشار اسد عملاً بازی را باخت و شکست خورد بدون آنکه بخواهد ذرهای بجنگد. بله بشار اسد تغییراتی داشت و نگرانیهایی در رفتارش مشخص شده بود که حضرت آقا هم در خرداد ماه امسال هشدار آن را داده بودند اما آیا همه ماجرا همین بود؟ آیا واقعاً آن گونه که برخی تحلیل گران داخلی ادعا دارند ایران هشدار تروریستهای تحریرالشام را پیش از آغاز جنگ لبنان به سوریه داده بود؟ اگر آری، آیا واقعاً سطح هشدار این بود که یک هفتهای میتوانند بیایند و دمشق را تصاحب کنند؟ آیا واقعاً راهبرد ایران آن بوده که بشیند و پایین رفتن دولت سوریه را مشاهده کند یا نهایتاً مجبور به چنین واکنشی، چه درست و چه غلط شده است؟ آیا واقعاً در بحبوحه جنگ داعش اگر ما نبودیم بشار رفتاری بسیار متفاوت داشت؟ از این سوالات که بگذریم حقیقت آن است ما درگیر جنگ هستیم؛ نه یک خط پایین و نه یک خط بالا! جنگ؛ جنگ است، شرایط جنگی میطلبد، هوشیاری جنگی میطلبد و صداقت با مردمان خویش! جنگ پیروزی و شکست را با هم و توأمان دارد که عدم توجه به این مساله همواره در نبردها نه تنها یاری رسان نبوده بلکه مایه شکست شده است. باید با خودمان رو راست باشیم! ما بشار را رها نکردیم چون رویکردش ممکن بود یا داشت تغییر میکرد؛ چرا که سوریه با بشار با همه تفاوت و اتفاقات برای محور مقاومت بهتر از سوریه تحریر الشام بود، چرا که سوریه یکی از محورهای حیاتی مقاومت بود. بلکه ما بشار را رها کردیم چرا که غافلیگر شدیم، چرا که ضعف اطلاعاتی و عملیاتی در سوریه ایجاد شد و چرا که هنگامی که طرف مقابل با سینهای ستبر میایستاد و با یاران ما در منطقه میجنگید؛ و فرماندهان مقاومت از هنیه تا سید حسن و از سید حسن تا سنوار را شهید میکرد عدهای در داخل سخن از «تله تنش» و «تله جنگ» میکردند. گرچه ادعا شده که ایران در لحظات آخر با بشار درباره ورود صحبتهایی کرده بود و شروط گذاشته بود اما حتی اگر این ادعا واقعیت داشته باشد باز دیگر هنگام بوده و چیزی از غافلگیری ما و شیوه قبلی را توجیه نمیکند. خیال خام برخی در داخل موجب شد تا دشمن تله واقعی را در برای آنها در دیپلماسی تعبیه کند به عنوان مثال در حالی که بیست و چهار ساعت از نشست آستانه نگذشته بود دمشق سقوط کرد. هنوز مشخص نیست سوریه بعد از سقوط دمشق و تقریباً ورود به دوران پسا بشاری چه واکنشی نسبت به لبنان و فلسطین خواهد داشت؟ توان یاری ما و قدرت نظامی نیروهای مقاومت در این سرزمینها چه تغیراتی خواهد کرد؟ به خلاف برخی تحلیلهای روی اجبار وقتی دولت مستقر و دشمن تحریر الشام یار شفیق شما بوده و همچنین دستهای رژیم صهیونیستی در این ماجرا به وضوح مشخص است چندان هم نمیتوان به ادامه ارتباط با سوریه حتی به اندازه طالبان امیدوار بود چرا که طالبان مزدوران یک کشور دیگر نبودند در حالی تحریر الشام مزدور چند کشور و رژیم خارجی همزمان اند.هنوز ۲۴ ساعت از تسلط تروریستهای تحریرالشام نگذشته که خبرهایی از بی حرمتی به سفارت ایران یا حرم حضرت زینب به گوش میرسد که البته میزان صحت و یا سرخود بودن یا نبودن آنها هنوز مشخص نیست اما نمایانگر روحیه ضد ایرانی در بخشی از این بدنه است و… خلاصه نمیتوان امیدوار بود مگر آنکه معجزهای رخ دهد یا به تعبیر دقیقتر معجزهای رخ دهیم! آنچه مشخص است آن است که با یک غافلیگری کامل مواجه شدیم که هم ضعف تصمیم گیری ما و هم ضعف دیپلماسی و هم ضعف نظامی ما در آن مشخص است (البته اگر به جای پذیرش آن نخواهیم به کسی که آن را بیان میکند ناسزا بار کنیم!) البته این غافلگیری خود معلول عقب نشینیهای غیر تاکتیکی ما بود که همانطور که حضرت آقا فرمودند دچار عقوبت آن هم شدیم. به هر حال هر چه بود خیلی زودتر از بدتر ین شرایطی که در خیال مان بود دمشق سقوط کرد و امروز با آنکه گره سختی در کارمان افتاده با اتکا به مقاومت در منطقه که هنوز هم یک جبهه قدرتمند و گسترده است و البته با پذیرش این مطلب که اولاً ایراد داشته ایم ثانیاً شرایطمان تماماً جنگی است و ثالثاً در جنگ در تلههای گوناگون تصمیم گیری داخلی و خارجی مانند «تله دیپلماسی» نیفتیم میتوان مانند همیشه ورق را به نفع مقاومت برگرداند.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=246500