امید فراغت – روزنامهنگار
کیوسک خبر – در جهان امروز تامین منافع ملی حرف اول و آخر کشورهاست؛ بنابراین باید پذیرفت در دنیای پیچیده و پررابطه امروز کشورها به نوعی تامینکننده نیازهای یکدیگر هستند. بر همین اساس هیچکشوری نمیتواند ادعای استقلال داشته باشد! تاریخ پر از مصداقهای سوءاستفاده کشورهای قدرتمند از کشورهای ضعیف است و این سوءاستفاده همچنان ادامه دارد! متاسفانه در دنیای امروز برخی قدرتهای بزرگ بلوک غرب و شرق کشورهای ضعیفتر را وادار به جنگ نیابتی به جای خودشان میکنند! سالهاست برخی کشورها قربانی جنگ سردِ غرب و شرق هستند و بر همین اساس هیچگاه رنگ و روی توسعه را نمیبینند و اکثریت ملتهایشان در گرفتاری و بدبختی دست و پا میزنند! آیا کرهشمالی، ونزوئلا، کوبا، افغانستان، عراق، یمن، سوریه و… قربانی جنگ سرد غرب و شرق هستند؟ پاسخ به این سوال میتواند کمک کند تا به درستی متوجه قد، قواره و مختصات کشورهای اینچنینی شد! به عنوان مثال غرب به دلیل منافعشان تصمیم میگیرد که برخی کشورها باید دچار تغییر روش و منش شوند؛ اما شرق هم به دلیل منافعشان در مقابل چنین تصمیمی مقاومت میکند و حکمرانان چنین کشورهایی موظف هستند هر چه اربابان میگویند تمکین کنند و ناگزیر در جنگ نیابتی شرکت میکنند و فقط ملتهایشان انواع و اقسام هزینههای مادی و معنوی را میپردازند! و به تعبیری قربانی تقابل غرب و شرق میشوند! و حکمرانانشان نیز شبیه حاکمان کوکی فقط مجری اوامر قدرتهای بزرگ هستند! بلوک غرب و شرق توامان نظمدهنده و برهمزننده نظم موجود هستند و دیگی که برای آنان نجوشد اجازه جوشیدن برای دیگران را نخواهند داد! البته کشورهایی مثل کرهجنوبی، ژاپن، مالزی، برزیل، ترکیه، آرژانتین، هند و…. با هوشمندی و ظرافت درک شرایط کرده و با استفاده از ادبیات توسعهیافتگی بهرشد و پیشرفت چشمگیری رسیدهاند و اکنون نیز در نظام بینالملل به معنی و مفهوم واقعی حرفی برای گفتن دارند! متاسفانه کشورهایی مثل ونزوئلا، کرهشمالی، کوبا، افغانستان و… در بطن دعواهای پیداوپنهان غرب و شرق حضور دارند و به تعبیری در حال پرداختن هزینههای مادی و معنوی سنگینی هستند و بقای حکمرانانشان در نوکری بیچون و چرای اربابانشان است! خوشبختانه فناوری و تکنولوژی در قالب دادههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و… جوامع را هوشیار کرده است و اکنون ملتهای اینچنینی متوجه شدهاند گره کار کجاست! سالهاست آمریکاستیزی ونزوئلا، کرهشمالی، کوبا و… هیچ آوردهای برای ملتشان نداشته است و با توجیه و منطق اینکه با یک قدرت استعماری مبارزه میکنند زیر یوغ و استعمار قدرت دیگری هستند و به تعبیری بلوک شرق از آنان سوءاستفاده میکنند و مجبور هستند در راستای تامین منافع ملی آنان یعنی همان جنگ سرد، هزینههایش را بپردازند! بر همین اساس انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ با ادبیات و شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی به پیروزی رسید و اکنون با توجه به واقعیتهای موجود پس از ۴۲ سال باید تصمیمسازان و تصمیمگیران پاسخ بدهند که آیا چنین شعاری در عمل محقق شده است؟ باید پذیرفت هر گونه عدمتعادل در روابط بینالملل بین شرق و غرب خسارتزا خواهد بود با توجه به اینکه هیچ کشوری در مختصات نظام بینالملل فعلی، نمیتواند داعیه استقلال داشته باشد و قراردادهای بلندمدت با چین و روسیه نیز گواه این مدعاست باید توجه داشت یکسویهنگری در روابط بینالملل ایران را به سمت دعوای بین شرق و غرب میکشد و در چنین فضایی ناگزیر به هزینه دادن خواهد شد! نظام پهلوی به دلیل رابطه یکسویهشان به غرب از شرق ضربه کاری خورد! بنابراین اگر در فضای موازنه و تعادل بین شرق و غرب نباشیم به شدت ضربه خواهیم خورد!
https://www.kioskekhabar.ir/?p=105881