به گزارش کیوسک خبر، سرهنگ میرحسین میریمیانجی در یادداشتی چگونگی آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران را بررسی کرده است.
دراین یادداشت میخوانیم:
نیروهای متجاوز رژیم بعث عراق از اوایل سال۱۳۵۸ تنها باگذشت دو ماه از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تحریکات و تجاوزات مرزی در غرب و جنوب را آغاز کردند که تلاش عمده نیروهای بعثی در منطقه غرب برای اشغال تعدادی از پاسگاههای مرزی ایران بهویژه در ۳ منطقه زینلکش(زینالقوس)، سیف سعد و میمک بود که بغداد در آن زمان ادعاهای مرزی در آن نقاط داشت و برای نمایش قدرت در تمام طول مرز بین دو کشور توسعه یافت. این حوادث زمانی رخداد که با توجه به اوضاع ناشی از سقوط رژیم طاغوت در ایران و مسائل ناشی از آن، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از جمله ژاندارمری که در حالت عادی مرزبانی را بر عهده داشت، در کمترین حد توانایی رزمی بودند.
اولین تهدید قابلملاحظه ارتش عراق در منطقه مرزی در ۱۳۵۸/۳/۱۹ بهوسیله عوامل اطلاعاتی ایران گزارش شد. گرچه در فروردینماه نیز سه فقره تجاوز مرزی گزارش شده بود ولی ۲ فقره آن پرواز هواپیماهای عراقی در حوالی مرز و یک مورد نیز تحرکات نیروی زمینی آن کشور بود که حالت شناسایی داشت. در همین روز فرماندار ایلام به مقامات مسئول گزارش داد که ارتش عراق در منطقه مهران اقدام به حمله نموده است، منطقهای که پیش از این و بهویژه در سال ۱۳۵۲ محل درگیری بین دو کشور در تپه ۳۴۳ بوده است. پس از آرامشی کوتاه، نیروهای عراقی در خردادماه همان سال نیز در ۸ نوبت دست به تجاوزات زمینی و هوایی در مناطق کردستان و جنوب زدند.
از تاریخ ۱۳ فرودین ۱۳۵۸ تا ۳۰ شهریور ۱۳۵۹(یک روز قبل از تهاجم رسمی)، جمعاً ۶۳۶ مورد تجاوز زمینی، هوایی و دریایی از جانب عراق به مرزهای جمهوری اسلامی ایران انجامگرفت. گسترش این حملات در دورههای مختلف ما را به این نتیجه میرساند که عراق برنامهریزی دقیق و از پیش تعیین شده برای حمله به ایران داشته است.
در اوایل خرداد ماه ۵۹ درگیری مرزی در منطقه مهران شدیدتر شد و پاسگاههای مرزی در این قسمت زیر آتش جنگافزارهای سنگین دشمن قرارگرفت و عناصر مانوری نیروهای عراقی در نزدیکی مرز مستقر شده و تلاش کردند قسمتی از ارتفاعات مرزی شمال غربی مهران را که شامل تپه ۳۴۳ نیز میشد، اشغال کنند. لشکر ۹۲ زرهی در اجرای دستور نیروی زمینی یک واحد زرهی و مکانیزه در حدود یک گردان به مهران اعزام کرد و نبرد نسبتاً جدی بین نیروهای ایرانی و عراقی در گرفت و نیروهای عراقی مجبور به عقبنشینی از نزدیکی مرز شدند. ولی تحریکات نیروهای عراقی از نقاط دیگر خوزستان به خصوص غرب دهلران آغاز شد. عناصر ژاندارمری از «لشکر ۹۲ زرهی» درخواست اعزام نیروی تقویتی کردند و لشکر عناصری از «تیپ۲ » دزفول را برای تقویت پاسگاههای مرزی عین خوش و موسیان اعزام کرد. این حوادث مرزی به مرور شدت یافت و از دهه دوم شهریور ماه به صورت برخوردهای جدی محلی در حوالی پاسگاههای چیلات، بیات، فکه، سمیده، صفریه، سابله، طلایه، کوشک و کرانه نهر خَیِّن درآمد.
در این مرحله از عملیات که بیش از ۵ ماه ادامه داشت، هدایت عملیات منطقه جنوب از مهران در شمال تا دهانه اروندرود در خلیج فارس(دهانه فاو) با فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی بود و فقط عناصر سازمانی و زیر امر لشکر ۹۲ زرهی در خوزستان و نیروهای داوطب مردمی حاضر و آماده برای مقابله با تهدید ارتش عراق بود. در این مدت ۵ ماه فقط یک تیم زرهی از عناصر تیپ ۳۷ زرهی مرکز زرهی و ۳ گردان توپخانه سنگین برای تقویت لشکر ۹۲ زرهی به خوزستان اعزام شد. در اواخر شهریور، تیپ۸۴ پیاده نیز در منطقه دهلران تا مهران مسئولیت پدافند جناح شمالی صحنه عملیات خوزستان را عهدهدار گردید. لشکر ۹۲ زرهی با داشتن چنین مأموریت خطیری در وضعیت آمادگی رزمی مناسبی نبود و استعداد رزمی لشکر به حدود ۶۰ درصد تقلیل یافته بود.
در پی افزایش تنشهای سیاسی و مرزی فی مابین ایران و عراق، ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران پیش نویس تهیه سه طرح عملیاتی شامل طرح”ابوذر”برای نیروی زمینی، طرح نبرد”البرز” برای نیروی هوایی و طرح”ذوالفقار”برای نیروی دریایی را برای رویارویی با تهاجمات احتمالی دشمن آماده مینماید. این مقدمات و طرحهای اولیه برای هریک از نیروهای سه گانه ارتش فرستاده شد و این نیروها نیز بر مبنای آن اقدام به تهیه طرحهای پدافندی و عملیاتی خود با همین عناوین نمودند. این طرحهای پدافندی مبنایی برای مقابله با تهاجمات دشمن گردید، گسترش نیروها در مناطق مرزی و بسیاری از عملیات های پدافندی زمینی و هوایی نیز حداقل تا اواخر سال ۵۹ بر اساس همین طرحها، اجرا گردیدند.
شهید سرلشکر ولی الله فلاحی و شهید سرلشکر جواد فکوری رئیس ستاد مشترک و فرمانده نیروی هوایی ارتش در زمان تهاجم در آخرین روز تابستان سال۱۹۸۰میلادی( ۱۳۵۹ هجری شمسی) بغداد برای اولین بار خود را در وضعیتی احساس کرد که توازن قوا بین ۲ کشور ایران و عراق به نفع عراق تغییر کرده است و پیامدهای انقلاب اسلامی که به طور طبیعی دگرگونی بنیادی را در ساختارهای نظام پیشین ایجاد کرده بود، در نیروهای نظامی ایران نیز تاثیر داشته و از این رو بهترین فرصت را برای شخص جاه طلبی چون صدام فراهم کرده بود تا با اتکای به نیروهای مسلح و پشتیبانی سران مرتجع و نگران از تحولات انقلاب اسلامی در ایران و همچنین مواضع قدرتهای شرق و غرب در آن زمان، با آرزوی رهبری جهان عرب که پس از فوت عبدالناصر و کنفرانس صلح کمپ دیوید با خلاء مواجه بود، به آن جامع عمل بپوشاند و این در تهاجم به نظام نوپای اسلامی در ایران برآورد گردید.
به گزارش کیوسک خبر به نقل از ایسنا، سرانجام پس از حدود یک سال و نیم تجاوزات جسته و گریخته نظامی و پشتیبانی بغداد از گروهک جبهه خلق عرب و خرابکاری در منطقه جنوب، در ساعت ۱۲:۳۰ روز ۵۹/۶/۳۱نیروی هوایی عراق با ۱۹۲ فروند هواپیمای جنگنده بمبافکن اقدام به بمباران پایگاههای هوایی، فرودگاهها و مراکز حساس و حیاتی ایران کرد. سپهبد عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق در جلسه مرکز فرماندهی وزارت مربوطه در حضور جمع افسران بلندپایه ارتش خطاب به صدام میگوید: سرورم، جوانان ۲۰ دقیقه قبل به پرواز درآمدند و صدام در پاسخ وی میگوید: «پس از نیم ساعت کمر ایران خواهد شکست». این نیم ساعت و تصور جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل در تخیل حاکم بغداد به هشت سال جنگی خونین بین دو کشور انجامید و دوران دفاع مقدس ملت مظلوم ایران آغاز شد.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=119837