×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : پنج شنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳

علی دماوندی کناری، دانش آموخته علوم سیاسی
کیوسک خبر ـ یک سال از پایان اجرای برنامه ششم توسعه می گذرد و نهادهای متولی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام ، دولت و مجلس شورای اسلامی در فرایندی زمانبر و طولانی در پی تدوین و تصویب برنامه هفتم توسعه هستند.
اگر چه سابقه برنامه ریزی توسعه ای ایران در مقایسه با کشورهای آسیایی از قدمت بیشتری برخوردار است ( شش برنامه قبل از انقلاب و شش برنامه پس از انقلاب ) و لیکن دستاوردهای بسیار ناچیزی در مقایسه با بسیاری از کشورها داشته است . بررسی ها نشان می دهد میانگین تحقق برنامه های اول تا ششم توسعه ، کمتر از ۳۵ درصد بوده است و به عبارتی دیگر دستاوردهای برنامه های توسعه ای بسیار کمتر از حد انتظار بوده است و این برنامه ها نتوانسته اند اقتصاد ایران را در مسیر توسعه اقتصادی قرار دهند.
اگرچه بخشی از وضعیت نابسامان اقتصادی کشور از تداوم مشکلات ساختاری اقتصاد به ویژه ناهماهنگی و ناکارایی در سیاست گذاری اقتصادی در سطوح کلان است و بخش دیگر نیز به تحریم های اقتصادی گسترده و بی سابقه کشور باز می گردد اما باید در نظر داشت که اجرای برنامه توسعه نیز نتوانسته است از بروز و تداوم مشکلات از جمله تحریم ها پیشگیری کند و حرکت به سوی توسعه را هموار سازد. برخی از منتقدان از تدوین و تداوم برنامه های توسعه به مثابه آیین تکراری سخن می گویند به این معنا که برنامه ریزی بدون اینکه تناسبی با مشکلات و مسائل اقتصاد ایران و راهکار های آن داشته باشد ، در طول این سال ها صرفا در حد یک مسئولیت اداری تنزل و ادامه یافته است و در عمل به فرصت سوزی و دور شدن اثر مسیر توسعه دامن زده است.
به عقیده کارشناسان یکی از مهم ترین دلایل عدم توفیق ایران در برنامه ریزی نبود یک محور توسعه پایدار است . در ادبیات توسعه ، برنامه توسعه در واقع ابزاری است که جهت اصلی اقتصاد را مشخص می کند. ضعف در برنامه ریزی واقع بینانه و اختلاف فاحش بین اهداف و عملکرد برنامه و از همه مهمتر ناکارآمدی در ارکان برنامه ریزی از اساسی ترین مشکلات برنامه ریزی در اقتصاد ایران به شمار می روند. مشکل اساسی برنامه های ایران از جایی شروع می شوند که قرار است یک برنامه جامع و کامل با اهداف بلندپروازانه و روایی با اهداف اجرا شود که فقط روی کاغذ می آیند و شیوه خاصی برای رسیدن به آن اهداف تعریف نمی شود. اساسا برنامه ای که نتواند موجب غلبه بر موانع و بهبود وضع موجود شود ، فاقد هرگونه کارایی و توجیه پذیری خواهد بود.با توجه به ناکامی شدید برنامه های پنجم و ششم در دستیابی به اهداف تعیین شده و تحقق توسعه همه جانبه و همچنین اقدام دولت به تدوین برنامه هفتم سوالات فراوانی در خصوص علل شکست برنامه ریزی در ایران مطرح است . عدم ایجاد زیر ساخت های لازم برای پیاده سازی برنامه های توسعه ای ، عدم ثبات اقتصادی ، تدوین برنامه در فضای بلندپروازانه ، رویایی و نامتناسب بودن با مقتضیات موجود و تحریم ها را می توان از جمله مهم ترین دلایل تاثیر گذار بر ناکامی برنامه های توسعه ای در ایران قلمداد کرد . مقایسه دستاورد های ناشی از برنامه های شش گانه پس از انقلاب می تواند نقش موثری در ترسیم موفقیت برنامه هفتم ایفا کند .
نظام مدیریت در ایران گرفتار انبوهی از معضلات و بحران هایی است که حاصل سیاست گذاری بد و مشکلات ساختاری است . این ساختار و این نظام فکری باید متحول شود تا بتواند بحران و چالش ها را مدیریت و درمان کند. ارتقای نظام تدبیر و به عبارتی همان حکمرانی خوب در کشور مهمترین مساله است که باید در برنامه ریزی بدان توجه شود. چرا که بهترین برنامه ها، سیاست گذاری و اهداف در هم افزایی ، پیاده سازی ، اجرایی نمودن و عملیاتی کردن به جهت ضعف کارگزاران و ناکارآمدی نهادی در اصابت دقیق منابع به فعالیت در نهایت به شکست می انجامد. البته حکمرانی در دنیای امروز یک مقوله پیچیده است. در دنیای که هر روز با پدیده های جدید مواجه ایم نیاز به حکمرانی نو داریم. حکمرانی خوب به مثابه شیوه ای از قدرت برای مدیریت منابع اقتصادی و اجتماعی یک کشور است ، چرا که فرایند توسعه ظرفیتی برای کارآمدی حل چالش ها و تعارض ها است تا چارچوب یک برنامه به تضمین صلح و امنیت اجتماعی بینجامد. تجربه تاریخی کشورهای دنیا نشان می دهد برای برون رفت از بحران های یک حکمرانی شکست خورده باید به طور موثر به نیازهای توسعه ای و مطالبات شهروندان رسیدگی کرد.
هر چند برنامه ریزی عقلایی برای حل مسائل معمولی بسیار مناسب است اما این برنامه ریزی در حل مسائل بغرنج که ماهیتی پیچیده دارند ، کمتر موفق است . بیشتر تعاریف مطرح شده درباره مسائل بغرنج به مجموعه ای از ویژگی ها اشاره می کنند . این مسائل کم و بیش منحصر به فرد ، صورت بندی مشخصی ندارند . تبیین های مختلفی برای آنها وجود دارد، برای تصمیم گیری درباره ارزش و اهمیت راهکارهای عرضه شده برای این مسائل آزمونی خاص وجود ندارد هر راهکار پیامد های مهم در پی دارد و در نتیجه اصلا فرصتی برای یادگیری از طریق آزمون و خطا نیست. این ویژگی ها معمولا باعث می شود مسائل بغرنج با هم مرتبط باشند و این ارتباط ها سبب پیچیدگی بیشتر شود راهکار هریک از مسائل ممکن است بر دیگر مسائل تاثیر بگذارد. مسائل دشوار حکمرانی مانند مشکلات فراینده اقتصادی ، بیکاری ، تورم ، بحران های محیط زیست و آب ، نحوه تعامل با دنیا و … نمونه هایی بارز از مسائل بغرنج اند . انباشت چالش ها و مسائل کشور باعث شده مسائل بغرنج کشور از عدد انگشتان دست فراتر برود . ارتقای نظام تدبیر می تواند کمک کند تا آینده اقتصاد کشور به تکرار تجربه های ناموفق برنامه های قبلی توسعه گرفتار نشود. بازخوانی تجربه های گذشته گویای این واقعیت است که فرایند برنامه ریزی طراحی تصمیم گیری اجرا و نظارت از شایستگی و توانایی کافی برای ایجاد پیشرفت و توسعه برخوردار نیست .
در حال حاضر اقتصاد و جامعه در وضعیت بسیار حساس به سر می برد که در تاریخ معاصر این مرز و بوم کم سابقه است . این وضعیت ایجاب می کند که سیاست گذاری های آینده کشور با هوشمندی و به دور از آزمون و خطاهای مکرر انتخاب شوند تا اندک فرصت های موجود به تهدید مبدل نگردد و فرصت ها همچنان بر باد نرود. در آخر اینکه اصلاح نظام تدبیر و برنامه ریزی کشور ، مشارکت همه ذینفعان، بخش خصوصی ، نخبگان ، جامعه مدنی و مشارکت تمام سطوح استانی و منطقه ای در فرایند تدوین برنامه ، متمرکز کردن قدرت اجرایی کشور ، برقراری تعامل سازنده با نظام بین الملل ، ارتقای بهره وری عوامل تولید در اقتصاد و در نظر گرفتن ملاحظات منطقه ای و آمایش سرزمین را می توان به عنوان بایسته های تدوین برنامه هفتم برشمرد .

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.