علیرضا مجیدی، کارشناس مسائل عراق
کیوسک خبر ـ یک نگاه این است که عراق را به عنوان یکی از اجزای محور مقاومت، تابع ایران تعریف کنیم و یک نگاه دیگر این است که میگوید عراق نسب به محورهای اصلی در منطقه، در عین اینکه با همه همسایگانش روابط حسنه داشته، بیطرف باشد. نگاه اول حد فاصل سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ دنبال شده است و نگاه دوم هم از سال ۲۰۱۶ در بغداد دنبال شده و تقریبا موضوعی تثبیت شده است که به علل متعددی نمیتوان این نقش را تغییر دارد. مبنای دیپلماسی بغداد آن چیزی است که عنوانش را به عربی “حیاد” میگویند. این مهم تثبیت شده و سیاست جاری بغداد است و از نیمه دولت آقای عبادی تاکنون همین خط را دنبال کردهاند. برای جمهوری اسلامی، متناسب با منافع ملی ایران، دنبال کردن خط دوم بهتر است، علت این است که فرصتهای بیشتری برای تامین منافع ملی در سطح منطقه ایجاد میکند، چون از مزایای خط دوم یعنی حیاد این است که عراق میتواند یک پل و دروازه ارتباطی مناسب برای کاهش تنش میان ایران و کشورهای عربی باشد. حتی در میان مدت میتواند مولد سطحی از همگرایی و همکاری بین ایران و جهان عرب باشد. به بیانی سادهتر ما با این سوال مواجه هستیم که عراقی که تابع ما باشد میتواند منافع ملی ما را تامین کند یا عراقی که پیشران بهبود رابطه ایران با جهان عرب باشد؟ در پاسخ باید گفت که قطعا حالت دوم بهتر میتواند تامین کند اما بغداد در صورتی میتواند این نقش را ایفا کند که مبنای سیاست خارجیاش در بیطرفی باشد.در عراق اصطلاحی وجود دارد به نام عمق عربی. تقویت عمق عربی جای ایران را تنگ نمیکند. چون عراق کشوری است که به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و به لحاظ جغرافیایی پیوند عمیقی با ایران دارد. ما در کشور ۳۰ میلیونی عراق نزدیک ۲ و نیم میلیون نفر جمعیتی را داریم که یا در ایران زندگی کردند یا متولد شدهاند؛ نزدیک به ۶۰ تا ۶۵ درصد جمعیت کشور عراق با ایران هم مذهب هستند، عراق کشوری است که در ۱۸ سال گذشته، طول مرز مشترکش با ایران از امنترین مرزهایش بوده است. بدین معنا که طی ۱۸ سال اخیر هیچکدام از مرزهایش با عربستان سوریه و ترکیه همواره امن نبوده ولی مرزش با ایران همواره امن بوده است. ما داریم از کشوری صحبت میکنیم که حجم مسافرتهای طرفینشان سالانه بالغ بر ۳ میلیون نفر است. بنابراین اینها پیوندهایی است که به این راحتی نمیتوان نادیده گرفت، جدا از بحث های تاریخی و امنیتی که داریم این یک پیوند اجتماعی بسیار عمیق است. نکتهای که وجود دارد این است که بغداد در کنار این مسائل، آن عمق عربی قدرت بازیگری را هم در عرصه اقتصاد و هم در سیاست به او میدهد، آن هم بدون اینکه جای ایران تنگ شود. این عمق عربی توان عراق را هم بیشتر میکند تا در جایی که ایران نیاز دارد، مثل قضیه بهبود روابط با کشورهای عربی، بتواند کمک کار ما شود. به عنوان مثال یک زمینه همکاری که مطرح میشود پروژه شام جدید عراق و عمق عربی است که بر اساس آن عراق از طریق اردن به مصر نفت دهد و از آن طرف مصر تولید برق کند و از طریق اردن به عراق برسد. این را برخی میگویند برای ایران تهدید است چون ایران تنها صادرکننده برق به عراق بوده. ولی واقعیت امر این است که مصرف برق عراق نزدیک به ۳۷ هزار مگاوات است و تولید اسمیاش نزدیک ۲۰ هزار است، درواقع در این حد کسری دارد. اگر مصر وارد بازی شود، این خلاء را پوشش میدهد نه اینکه به جای ایران پوشش دهد. یعنی واردات برق از ایران قطع نمیشود. مجموع اینها را میتوان در یک جمله خلاصه کرد و آن هم این است که عراقی که به عمق عربی ارتباط بیشتر و عمیقتری داشته باشد، میتواند برای جمهوری اسلامی هم منافع بیشتری را ایجاد کند. الان دولتی در عراق تشکیل شده که حداقل در کوتاه مدت بعید است دیگر دولتی تا این حد همسو با مقاومت تشکیل شود. با این حال این دولت هم به این نتیجه رسیده که در سیاست خارجی باید همان خط «حیاد» را دنبال کند. این نشان میدهد که ما باید بپذیریم که این موضوع در عراق تثبیت شده و هیچ وقت توقع تعریف عراق در حد یک عضو محور مقاومت را انتظار نداشته باشیم. این واقعیت را باید بپذیریم که عراق جدید عراقی است که با کشورهای عربی رابطه خوبی دارد.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=178505