ابراهیم رحیمپور، معاون اسبق وزارت خارجه
هفته گذشته ژائو شنگ، سفیر جدید چین در دیدار با نخست وزیر طالبان، استوارنامه خود را به او تحویل داد. با این اقدام، چین به نخستین کشوری تبدیل شد که طالبان را به رسمیت شناخته است. اقدام چین را باید از چند منظر مورد بررسی قرار داد. به هر روی افغانستان همسایه چین است و هرچند که مرز میان دو کشور طول زیادی ندارد و در منطقهای کوهستانی واقع شده، این دو کشور همسایه به حساب میآیند. از سوی دیگر، دو سال از زمان روی کار آمدن طالبان در افغانستان میگذرد و آنها توانستهاند وضعیت خود را در این کشور تثبیت کنند. طالبان امروز رقیب و دشمن جدی جز در شمال افغانستان ندارد و یک واقعیت در افغانستان به حساب میآید. طبیعی است که با گذشت زمان کشورهای دیگر به ویژه کشورهای همسایه خواهان برقراری روابط با این حکومت باشند.موضوع دیگری که مطرح است بحث رقابتهای منطقهای و بینالمللی است. از نگاه چین، نفوذ اقتصادی در افغانستان اهمیت ویژهای دارد و با خروج نیروهای آمریکایی از این کشور پس از ۲۰ سال، حالا چینیها فرصت مناسبی را برای افزایش نفوذ اقتصادی در افغانستان پیش روی خود میبینند. آنها میتوانند از این فرصت استفاده کرده و کنترل معادن افغانستان را در اختیار بگیرند. همینطور میتوانند از مسیرهای مواصلاتی افغانستان بهره زیادی ببرند. از نظر چین، مسیرهای مواصلاتی افغانستان میتوانند به توسعه جاده ابریشم و ابتکار کمربند – جاده چین کمک کنند. این موضوع سود زیادی هم برای افغانستانیها خواهد داشت. رقابت دیگری که برای چینیها اهمیت دارد، رقابت با هند است. دهلینو در حال گسترش نفوذ خود در منطقه است و به دلیل روابط طالبان افغانستان با رقیب دیرینه خود پاکستان، روابط چندان حسنهای با کابل ندارد. همین هم فرصتی برای پکن است که روابط خود را با افغانستان توسعه دهد. واقعیت این است که پاشنه آشیل طالبان هم در حال حاضر وضعیت اقتصادی است. طالبان به بهبود وضعیت اقتصادی خود نیاز دارد و از همین رو همکاری با چین یک گزینه بسیار خوب برای آنها به حساب میآید. استقبال ویژه و اقدامات عجیب آنها در مقابل سفیر چین از جمله سان دیدن سفیر این خوشحالی زایدالوصف طالبان را به خوبی نمایان میکرد. به طور کلی هم انگیزههای اقتصادی و هم انگیزههای سیاسی به ویژه رقابتهای منطقهای بینالمللی را از جمله دلایل چینیها برای برقراری روابط با طالبان دانست. برای چینیها موضوعات داخلی از جمله موضوع رعایت حقوق بشر به آن وجهی که در دنیا و بلوک غرب به آن پرداخته میشود مطرح نیست و آنها اهمیتی به این موضوع نمیدهند. برای چین، اولویت موضوع همکاری اقتصادی و همچنین رقابتهای منطقهای است. از نظر امنیت که فکر نکنم چنین موضوعی صادق باشد. طالبان نسبت به دولت قبلی افغانستان در تأمین امنیت این کشور موفقتر بوده و هرچند داعش در برخی نقاط این کشور همچنان فعالیت دارد، باز هم در مقایسه با دولت قبل عملکرد طالبان در حوزه تأمین امنیت بهتر بوده است. داعش را هم نباید همکار طالبان دانست؛ میان داعش و طالبان تفاوتهای ایدئولوژیکی و اختلافات جدی وجود دارد. پس نمیتوان مسأله امنیت را عامل اصلی دانست. از نظر سیاسی، هم ما سرپرست سفارت در آنجا مشخص کردیم و هم سفارت تهران را در اختیار طالبان قرار دادیم.موضوع بیشتر ریشه اقتصادی دارد. نه طالبان توان مالی قابل توجهی دارد که بتواند واردات چشمگیری از ایران داشته باشد و نه ایران از نظر اقتصادی در وضعیت مناسبی برای صادرات قرار دارد. مجموع این دو موضوع نقش اصلی را در کاهش تجارت میان ایران و افغانستان ایفا میکند. وجود برخی مشکلات نظیر اختلافات آبی میان ایران و افغانستان بر سر حقابه هیرمند نیز تأثیرگذار است.طالبان در هر صورت یک حکومت عادی نیست و رفتارهایی دارد که از بسیاری از حکومتهای عادی سر نمیزند.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=201968