عرضه سریال جیران بعد از مدتها پس و پیش شدن در کنار همه نقد و نگره هایی که بر چیدمان صحنه و داستان پردازی وجود دارد، مساله ای به نام تاریخ را تحت الشعاع قرار داده است.
جیران قاعدتا بناست برهه ای از زندگی ناصرالدین شاه قاجار را روایت کند که از یک طرف قتل امیرکبیر و از آن طرف دسیسه های میرزاآقاخان نوری و مهدعلیا بر زندگی شاه سایه افکنده است.
اینکه یک ملودرام عاشقانه محملی شود برای ارائه آسیب شناسی از چرایی تزلزل قاجار به شدت مفید است ولی منوط به اینکه در مساله تاریخ بسیار جامع نگر و ریشه ای واکاوی شود ولی آنچه در این سریال نیست، همین عمق تاریخی است.
نگاهی به چیدمان صحنه ها و طراحی لباس و دکورهای رنگارنگ بیش از آن که یادآور مستندات تاریخی قاجار باشد یادآور همان نگاه سهل الوصول است که پیشتر در سریال نیمه کاره “قبله عالم” دیده بودیم که آن خود متاثر از حریم سلطان بود.
درست است که جذابیت تاریخی در زبان تصویر نیاز به هارمونی جذاب بصری دارد ولی تاریخ، شوخی بردار نیست و نمیشود هر تخیل نگاری را به صرف جذابیت بر سریال تاریخی حقنه کرد.
نه فضای دربار و نه فیزیک درباریان و نه حتی سرخاب و سفیداب درباریان ربطی به آنچه از تصاویر و متون مستند برآمده از قاجار مانده، ندارد. اگر بخواهیم راحتتر مقایسه کنیم کافیست همین جیران را با کمال الملک یا سلطان صاحبقران مقایسه کنیم. هرچقدر علی حاتمی وامدار به تاریخ به خصوص در صحنه آرایی و کاراکترسازی پیش میرفت، حسن فتحی تلاش کرده بیشتر در سطح حرکت کند.
از این حیث اینکه با شاهی روبروییم که نه لحنش، لحن شاهی بسان ناصرالدین شاه و نه مکرش، مکر او و نه سیاستش، سیاست اوست، واقعا سوال ساز است. ساده ترین کار این بود که صدای بهرام رادان، دوبله شود تا لحن شاه را تداعی کند ولی این اتفاق نیفتاده و وقتی شاه، باورپذیر نیست قاعدتا قاعده هرم که درباریان باشند نیز نمیتوانند باورپذیر شوند.
دلیل اصلی همان فاصله بعید با تاریخ است. وقتی تاریخ را در حد چند اسم می بینیم و می خواهیم بدون مطالعه کافی و پژوهش های لازم، صرفا تصویری رنگارنگ حالا هرچقدر هم تصنعی از تاریخ را بند بزنیم به مثلثی عاشقانه، نتیجه میشود اینکه در تاریخی سازی عقب بیفتیم.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=141989