به قلم: نداسادات بنیکمالی
آلبر کامو میگوید: «خودکشی راهی نیست جز نمایش تلخ از تسلیم شدن در مقابل سختی ها» اما باید گفت زندگی با تمام رنگها و سایههایش، یک اثر هنری است که تا آخرین نفس، با جزئیاتی درخشان تکمیل میشود اما باید از آنهایی که راه انتحار خود را در پیش می گیرند باید پرسید چرا؟
این روزها افزایش نگران کنندهای در آمار خودکشی به چشم میخورد که به علل جامعهشناختی، روانشناختی و اجتماعی باز میگردد. میزان خودکشی در جوامع گوناگون با فرهنگها، اعتقادات، نگرشها و میزان توجه به سلامت روانی در تجربه انسانی متفاوتاند. در این زمینه، با تحلیل و بررسی عوامل مختلف میتوان راهکارهای مؤثر برای کاهش این پدیده پیچیده را یافت.
یکی از علل اساسی افزایش نگران کننده آمار خودکشی، عوامل روانشناختی است. افراد ممکن است با مشکلات روحی مانند افسردگی، عوامل اجتماعی میتوانند شامل انزوا، فشارهای اجتماعی، نقص حمایت اجتماعی و اختلالات خانوادگی باشند یا با اضطراب یا اختلالات شخصیتی دستخوش مشکلات عمدهای شوند که در نهایت به روش ناپسند مانند خودکشی روی آورند. بر طبق آمار در بسیاری از جوامع عوامل اجتماعی در پدیده خودکشی سایه سنگینتری دارد. از جمله این عوامل میتوان به فشارهای اجتماعی، انزوا، عدم حمایت اجتماعی و اختلالات خانوادگی را برشمرد.
در کنار این موارد تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیز میتوانند در بروز این پدیده تأثیرگذار باشد. از دست دادن ارتباط با معنا و هدف زندگی، فرصتهای کاری نامناسب و افزایش تحملناپذیر فشارهای روزمره نیز میتوانند به عوامل جدی برای خودکشی اضافه شوند. در جوامعی که مشکلات روانی همچون افسردگی یا اضطراب بهطور آشکار به عنوان معضل در نظر گرفته نمیشود، افراد ممکن است احساس نشانه ناپذیری کنند و از جستجوی کمک خودداری کنند . خودکشی را تنها راه رهایی از مشکلات ببینند.
افزایش نگرانکنندهای در آمار خودکشی در سطوح مختلف جوامع به موضوع با اهمیتی تبدیل شده است که نیازمند توجه و اقدام از جانب حکومتها و نهادهای مرتبط است. برخی از علل افزایش خودکشی شامل عوامل اجتماعی، روانشناختی و اقتصادی هستند. حکومتها نقش مهمی در شناسایی، پیشگیری و مدیریت این علل و کاهش نرخ خودکشی ایفا میکنند.
حکومتها میتوانند با ایجاد برنامهها و پروژههای اجتماعی جهت تقویت حمایت اجتماعی و ارتقاء روابط انسانی در جامعه، به کاهش این عوامل و در نتیجه کاهش خودکشی کمک کنند.
مشکلات اقتصادی از جمله عوامل تأثیر گذارنده بر رشد نرخ خودکشی است. بیکاری، فقر و نداشتن توانایی در پرداخت هزینههای زندگی میتواند فشارهای جدی بر افراد ایجاد کند.
این پدیده نگرانکننده در جوامع جهانی تاثیرات عمیقی بر زندگی افراد دارد. افزایش نگرانکنندهی آمار خودکشی، نه تنها مسئلهای مرتبط با سلامت جسمانی، بلکه چالشی اجتماعی و روانی نیز به شمار میآید. خودکشی آفت جوامعی است که در آن نشاط در رکود قرار دارد.
عواملی چون نداشتن زمان کافی برای خود، فشارهای اجتماعی، افزایش رقابتهای شغلی و تحملناپذیری فشارهای مالی میتواند باعث کاهش نشاط و افزایش احساس ناامیدی در جامعه شود. در این شرایط، خودکشی به عنوان یک راهحل ناپسند و نامناسب برای فرار از زندگی پراز استرس و نگرانی به ذهن بیمار فرد خطور می کند. خودکشی کودکان نیز از دیگر موارد تکان دهنده ای است که متاسفانه در سالهای اخیر زیاد از آن میشنویم و این مسئله گویای این حقیقت تلخ و در عین حال انکار ناپذیر است که سن خودکشی به شکل نگران کنندهای کاهش یافته.
نوجوانان و جوانان میانهٔ دورهٔ بلوغ با تغییرات شخصیتی، فشارهای همتااندیشی، فشارهای تحصیلی و شغلی، و حتی در برخی موارد تجربهٔ مسائل خانوادگی و اجتماعی میتوانند در معرض خطرات روانی قرار گیرند. آنها ممکن است احساس کنند که قادر به مواجهه با این فشارها و مشکلات نیستند و این احساس ناتوانی ممکن است به سمت تصمیمگیریهای ناگوار مانند خودکشی هدایتشان کند.
مهم است که در این دورهٔ حساس از زندگی، افراد دسترسی به حمایتهای روانی، مشاوره، و درمان مناسب داشته باشند تا به افزایش سطح توانایی در مواجهه با فشارها و مشکلات کمک کند. همچنین، اطلاعرسانی مناسب در مورد نشانهها و علائم خطرناک خودکشی به افراد و خانوادهها میتواند در جلوگیری از این پدیده مؤثر باشد.
برای مقابله با این وضعیت نگرانکننده، نه تنها باید نگاهی به ریشههای علل افزایش خودکشی داشته باشیم، بلکه نیازمند تغییر دیدگاه جامعه به خوشبختی و نشاط هم هستیم. اهمیت ایجاد توازن میان کار و زندگی، ترویج فرهنگ رفاه و آموزشهای مهارتآموزی برای مدیریت استرس، نقش مهمی در ایجاد فضایی سالم و ایمن برای افراد ایفا میکند. به وضوح، چنین رویکردی نه تنها به کاهش نرخ خودکشی کمک میکند، بلکه به ایجاد جوی از همدلی و تقویت ارتباطات انسانی نیز منجر میشود.
مشکلات اقتصادی، به ویژه در جوامعی که رونق اقتصادی پایدار و تضمینی ندارد، میتواند به عوامل افزایش خودکشی افزوده شوند. زندگی در شرایط مالی نامناسب و فقر میتواند فشارهای جسمانی و روانی شدیدی را بر افراد ایجاد کند و نهایتاً آنها را به جستجوی راهحلهای ناپسند مانند خودکشی سوق دهد.
در جامعههایی که بیکاری و فقر امری مرسوم است، افراد ممکن است با نداشتن توانایی در تامین نیازهای اساسی خود، به احساس بیارزشی و ناامیدی دچار شوند. آنها ممکن است با احساس عدم توانایی در مواجهه با چالشهای زندگی و عدم دسترسی به فرصتهای مطلوب، به تصمیمهای ناپسندی مانند خودکشی روی آورده و از ادامه زندگی منصرف شوند.
عوامل اقتصادی نه تنها مشکلات مالی را تشدید میکنند، بلکه تأثیرات روانی نیز ایجاد میکنند. استرس از دست دادن شغل، نداشتن توانایی در پرداخت بدهیها یا تامین معاش، احساس ناامنی و نابخشودنی بودن را افزایش میدهد. این احساسات در مواجهه با بیبختیها و ناآرامیهای اقتصادی، افراد را به سمت راههای نادرست و مخرب هدایت میکنند.
فضای بسته اجتماعی نیز میتوانند به افزایش خطر خودکشی منجر شود. در جوامعی که نهادهای اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی محدودیتهای زیادی بر روی آزادیهای افراد اعمال میکنند، احساس ناتوانی و عدم توانایی در بیان خود، ایجاد میشود. افرادی که احساس میکنند نمیتوانند با دیگران مسائل خود را به اشتراک بگذارند و به عنوان یک عضو ارزشمند در جامعه تشخیص داده شوند، ممکن است به دنبال راههای فرار از این احساس تنهایی و ایزولهشدگی باشند.
این محدودیتها میتوانند منجر به ایجاد احساس ایزولهشدن و عدم تعلق به جامعه در فرد شوند.
فضای بسته اجتماعی به این معناست که افراد به دلیل فشارهای فرهنگی، اجتماعی یا سیاسی، نمیتوانند آزادانه نظرات، احساسات و هویتهای شخصیشان را اعلام کنند. این امر میتواند باعث فشارهای روانی، افزایش احساس اضطراب و ترس از آینده شود.
بنابراین، برای پیشگیری از خودکشی، اهمیت ایجاد فضای باز و محیطهای اجتماعی حمایتگر و انعطافپذیر را نمیتوان نادیده گرفت. افراد باید این امکان را داشته باشند که نظرات خود را بیان کنند و احساس کنند که به عنوان اعضایی از جامعه پذیرفته شدهاند.
سازمان بهداشت جهانی (WHO) نگرانیهای جدی در مورد مسئله خودکشی دارد. این سازمان بر ضرورت تسلیط بر عوامل متعددی که به افزایش نرخ خودکشی در سطح جهانی منجر میشوند، تاکید دارد. از مهمترین نگرانیهای WHO در مورد خودکشی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مهم است که در این دوره حساس میل به خودکشی افراد، دسترسی به حمایتهای روانی، مشاوره، و درمان مناسب داشته باشند تا به آنها در افزایش توانایی در مواجهه با فشارها و مشکلات کمک کند. علاوه بر این، میتوانند برنامهها و پروژههای آموزشی و آگاهیبخشی را در جامعه اجرا نمود تا افراد روشهای مقابلهای با این پدیده را بیاموزند.
همچنین، اطلاعرسانی مناسب در مورد نشانهها و علائم میل به خودکشی به افراد و خانوادهها میتواند در جلوگیری از این پدیده کمک کند.افزایش آگاهی عمومی درباره علل و علائم خودکشی، تشویق به گفتگو و جستجوی کمک در صورت نیاز، میتواند از جمله اقدامات موثر باشد.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=200845