×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : سه شنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۳
در جستجوی زندگی از دست رفته

مسعود یوسفی ـ روزنامه‌نگار
کیوسک خبر ـ یک باور اغراق‌آمیز در بین بسیاری از ما ایرانی ها وجود دارد که فکر می کنیم بهترین مردم دنیا هستیم و کشور ما یک سر و گردن از بقیه کشورها بالاتر است و به همین علت وظیفه داریم برای بقیه مردم دنیا نسخه بپیچیم و به آن ها درس زندگی بدهیم. همین اندیشه و باور نادرست و اغراق‌آمیز هم، هزینه های زیادی ـ از نظر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ـ روی دست مان گذاشته و زندگی مان را سخت و ناگوار کرده است؛ به تعبیر دیگر زندگی کردن را از یادمان برده است. اما حالا و به خصوص با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فضای مجازی و مسافرت به دیگر کشورها، کم کم داریم متوجه می شویم که ای بابا! بقیه مردم دنیا هم آدم هستند و با ما هیچ فرقی ندارند.آن ها هم خانواده های شان را دوست دارند و در قبال خانواده خود غیرت به خرج می دهند. آن ها هم ملت های بالغ و عاقلی هستند و خودشان راه و رسم زندگی خودشان را دارند و نیازی به هدایت شدن از سوی دیگران ندارند. بنابراین منِ ایرانی هم باید به دنبال زندگی خودم باشم و به راه و رسم زندگی خودم بپردازم و از آن لذت ببرم.
به استقبال زندگی
مدت هاست که روانشناسان و فیلسوفان و مربیان تربیتی جوامع توسعه یافته مردم کشورهای شان را طوری تربیت کرده اند که زندگی کردن و استفاده درست از مواهب حیات به یک باور اساسی و غالب برای آن ها تبدیل شده است. آن ها سعی می کنند از لحظه، لحظه زندگی شان به خوبی بهره مند شوند. زیگموند فروید پدر علم روانکاوی به عنوان سردمدار این نوع تفکر در مصاحبه با جرج سیلوستر فیرک، نویسنده آلمانی گفته است: هفتاد سال زندگی به من آموخته است زندگی را با خوشروئی و فروتنی بپذیرم … من با نظم کائنات نمی جنگم، بیش از هفتاد سال زیسته ام، خوب خورده ام، فراوان لذت برده ام؛ لذت همدلی همسر و فرزندانم. لذت دیدن غروب آفتاب و روئیدن گیاهان در بهار را دیده ام. گاهگاهی دوستی دستم را فشرده است. یکی دوبار گذارم به کسی افتاد که مرا تقریبا درک می کرد؛ بیش از این چه می توان خواست ؟… – مرا بدبین نشان ندهید، من از دنیا بدم نمی آید… من مادام که در کنار همسر و فرزندان و گل هایم هستم بدبینی به خودم راه نمی دهم .
زندگی در مسیر رستگاری
درست است که شخصیت افراد ابتدا در خانواده شکل می گیرد و پایه ریزی می شود، اما قوام و صورت بندی آن در نهایت به کمک محیط و جامعه انجام می شود، بنابر این بر مربیان و آموزگاران جامعه و همینطور بر روانشناسان و دانشمندان علوم تربیتی و علوم انسانی است که در زمینه تربیت افراد آن جامعه با هدف داشتن یک زندگی منطقی، آرام و مسالمت آمیز و به دور از هیاهو و جنجال و تنش سعی و تلاش لازم به کار ببرند و جامعه را به سمتی هدایت کنند که هر کس در آن، به دنبال کامیابی و لذت جویی معقول، منطقی و سالم از مواهب و نعمت های خدادادی بوده و از پرداختن به اموری که با این هدف مغایرت دارد و برای او و جامعه رنج و حرمان به بار می آورد پرهیز کند. در این صورت است که فرد و جامعه روی رشد و آرامش و رستگاری را می بیند.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.