سعید اسلامی بیگدلی-دبیر کانون نهادهای سرمایه گذاری
اقتصاد ایران با رشد نقدینگی بالای ۲۵ درصد روبرو است؛ اگر در بلندمدت فکری به حال نرخ رشد نقدینگی نشود، این نقدینگی گریبان یکی از بازارهای ایران را خواهد گرفت. دولت با واگذاری بخشی از سهام شرکتهای خود هم نقدینگی را جذب کرده و هم مشکل کسری بودجه خود را حل کرده است.امروز نمیتوانیم تنها از بحران ناشی از کرونا حرف بزنیم، به دلیل اینکه بحران در اقتصاد ایران سالهاست که ریشه دوانیده است. از ابتدا سیاستهای نادرست اقتصادی سبب شده که اقتصاد ایران با مشکلات متعددی روبرو شود. همچنین اقتصاد ایران به دلیل تحریمها از بازارهای نفت بهنوعی خارجشده و بعد از شیوع کرونا قیمت نفت هم بهقدری کاهشیافته که اقتصاد نفتی ایران با مشکلات زیادی روبرو شده است.دولت با کسری جدی بودجه مواجه است؛ این اتفاق هم پارسال افتاد و هم امسال تکرار خواهد شد. از طرفی درآمدهای مالیاتی پیشبینیشده محقق نشده و درآمدهای نفتی دولت بهشدت کاهشیافته است. البته خیلی از کسبوکارها هم به حمایت دولت نیازمند شدهاند.در چنین شرایطی یکی از راهکارهایی که دولت میتواند کسری بودجه خود را جبران کند انتشار اوراق بدهی است؛ این روش در سالهای گذشته از سوی خیلی از دولتها به کار گرفتهشده و آنها به منابع بانک مرکزی دستاندازی کردهاند که تبعات این روش بهصورت تورم مزمن در چهار دهه خود را نشان داده است.انتشار اوراق بدهی مشخصات خاص خود را دارد؛ دولتها باید به تعهدات خود عمل کنند. البته رونق بازار سرمایه بر فروش اوراق مشارکت که برای جبران کسری بودجه به آن تأکید میشد، اثر گذاشته است. در این بازار انتظار سرمایهگذاران برآورده نمیشود و فروش اوراق هم دشوار شده است.در این شرایط فروش سهام دولتی در بازار سرمایه راهکاری است که دولت در پیشگرفته است. دولت تصمیم گرفته سهام برخی از شرکتهای دولتی را واگذار کند، بخشی از دلیل اصلی یا محرک اصلی این واگذاری مسئله کسری بودجه و عدم دسترسی به منابع کافی برای هزینههای جاری است.این تصمیم دولت ممکن است زمینهساز عملیاتی شدن شعار چندین ساله دولتها مبنی بر کوچکسازی و چابک سازی هم بشود. از طرفی حجم نقدینگی در کشور با نرخ ۲۵ درصد رشد میکرد و این نرخ در سال گذشته به ۳۰ درصد رسیده بود. ورود این نقدینگی به هر بازاری میتوانست تورم بالایی به همراه داشته باشد.درنهایت دولت تشخیص داد که بازار سرمایه میتواند ضربهگیر اصلی اقتصاد ایران باشد. البته اگر در بلندمدت فکری به حال نرخ رشد نقدینگی نشود، این نقدینگی بالاخره گریبان یکی از بازارهای ایران را خواهد گرفت. دولت با واگذاری بخشی از سهام شرکتهای خود هم نقدینگی را جذب کرده و هم مشکل کسری بودجه خود را حل کرده است.اقتصاد ایران در بسیاری از بخشها، آمادگی واگذاری را ندارد؛ خود دولت هم آمادگی واگذاری بنگاهداری را ندارد. تجربه خصوصیسازی هم در ایران تجربه موفقی نبوده است؛ تجربه ناموفق خصوصیسازی کشور را با چالش اجتماعی مواجه کرده است.دولت به دنبال راهکاری است که مدیریت اقتصاد را از دست ندهد؛ اما این در درازمدت بهناچار اتفاق خواهد افتاد؛ واگذاری سهام بدون واگذاری مدیریت منجر به افزایش بهرهوری نمیشود.درمان اقتصاد ایران بدون تحمل درد امکانناپذیر است. ما نباید از درد اقتصادی فرار کنیم؛ دولت ضمن واگذاری مستقیم سهام با راهکاری مثل ETF باید سعی کند خود را برای خروج کامل از بنگاهداری آماده کند.ما مسائل را تا زمانی که به بحران تبدیل نشود، حل نمیکنیم. در زمان بحران ممکن است راهکارهایی در نظر گرفته شود که به درد زمان آرامش نخورد. دولت نمیتواند صبر کند تا دستورالعمل دقیقی را منتشر کند که مسائل زیرساختی و قانونی اقتصاد را حل کند؛ نظام تصمیمگیری با چالش جدی مواجه است. تصمیمگیری در شرایط فوریت کیفیت تصمیمگیری در زمان فراغت را ندارد.سازوکارهای ما برای اقتصاد ابداعی است و ما فرصت مطالعه کافی روی راهکارها را نداریم و حتی نمیتوانیم از تجارب قبلی خود استفاده کنیم. ساختار اقتصادی، سیاستگذاری و تصمیمگیری هم با تغییر نکرده است مثلاً از عدم دخالت در بورس میگوئیم ولی از طرفی با دخالت در قیمتگذاری مواجه هستیم. ما همه قطعات پازل را باهم در نظر نمیگیریم، اصلاحات اقتصادی تکهتکه و جدا از هم است.مشکل دیگر این است که نهاد دولت و قوه مجریه کوچک میشود و دولت ابزار تصمیمگیری خود را از دست میدهد ولی نهادهای دیگر دخیل در اقتصاد روزبهروز بزرگتر میشوند؛ این برای دولتهای آینده چالش جدی خواهد بود. دولت در مقابل بقیه نهادها کوچکشده، درحالیکه باید کوچکسازی برای همه نهادها اتفاق بیفتد؛ راهکار امروز کوچکسازی دولت، چالش جدی آینده دولتهاست.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=21485