×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳

رضا نصری-کارشناس ارشد مسائل بین الملل

کیوسک خبر ـ معتقدم اگر اراده سیاسی وجود داشته باشد، راه‌حل حقوقی برای خروج از بن‌بست مذاکرات نیز در دسترس خواهد بود.همانطور که می‌دانید، بن‌بست کنونی مذاکرات به اختلاف طرفین بر سر «موضوعات پادمانی» برمی‌گردد. حال، اگر با نگاه کلان‌تری به موضوع نگاه کنیم و در چارچوب حقوقی کُلی‌تری به ریشه اختلاف بپردازیم، می‌شود راهکارهایی از دل متون پایه‌ای پیدا کرد که مورد رضایت طرفین باشد.از عبارت «نگاه کلان‌تر» منظور این است که به جای جستجوی راه‌حل در چارچوب مربوط به روابط دوجانبه ایران و آژانس، در چارچوبی دنبال راه‌حل بگردیم که در آن وظایف کُلی‌ آژانس در رابطه با همه اعضای آن تعریف شده است.آژانس و طرف غربی معتقدند موضوعات پادمانی موضوعاتی ماهیتاً «فنی» هستند که باید طی یک فرایند مذاکرات فنی میان ایران و آژانس حل‌وفصل شود و ایران معتقد است اختلافات پادمانی به عملکرد غالباً «سیاسی» آژانس در حوزه نظارتی برمی‌گردد و باید در وین در چارچوب مذاکرات سیاسی برطرف شود . در واقع، هسته اصلی اختلافات به تفسیر متفاوت طرفین از اختیارات آژانس در حوزه جمع‌آوری اطلاعات برای ایفای وظایف نظارتی، هویت منابع اطلاعات و شیوه به‌کارگیری اطلاعات مربوط می‌شود.به عبارت دقیق‌تر، اختلاف اصلی آژانس/غرب و ایران به تفسیر متفاوت آن‌ها از مفاد «اساسنامه آژانس» ارتباط دارد که اتفاقاً سازوکار حل اختلاف آن نیز در خود این اساسنامه تعریف شده است. یعنی در این نگاه کلان، اختلاف میان ایران و اژانس یک اختلاف تفسیری متن اساس‌نامه است که راه‌حل آن نیز مشخص است.در واقع، ماده ۱۷ اساس‌نامه آژانس مقرر می‌دارد طرفین می‌توانند اختلافات تفسیری را – چنانچه موفق نشده باشند آن را طی مذاکره حل‌وفصل کرده باشند – به دیوان بین‌المللی دادگستری جهت اخذ نظر مشورتی ارجاع دهند، به عبارت دیگر، ایران و آژانس می‌توانند با طرح پرسش و درخواست نظر مشورتی در مورد مقوله بیطرفی آژانس و ارتباط آن با وظایف نظارتی و هویت منابع اطلاعاتی، عملاً دیوان بین‌المللی دادگستری را به عنوان فصل‌الخطاب اختلاف کنونی تعیین کنند.به نظرم بازتعریف اختلاف به عنوان یک اختلاف تفسیری اساسنامه و ارائه پیشنهاد توسل به ماده ۱۷ برای حل‌وفصل آن برای ایران چند مزیت دارد،اول اینکه این پیشنهاد برخاسته از راهکاری است که خود اساسنامه آژانس درنظر گرفته است و صرف طرح این پیشنهاد – یعنی واگذاری داوری نهایی به عالی‌ترین مرجع قضایی بین‌المللی – به موضع ایران مشروعیت حقوقی می‌بخشد. ضمن اینکه رد آن توسط طرف مقابل ضعف حقوقی موضع آن‌ها را برملا می‌سازد.از طرف دیگر با توجه به زمان‌بَر بودن روند اخذ نظر مشورتی – با اجرای این طرح عملاً تا زمان ارائه نظر دادگاه موضوع اختلافات پادمانی تا چند سال به حالت تعلیق درخواهد آمد و فرصت کافی برای اجرای توافق احیای برجام حاصل خواهد شد. ضمن اینکه دولت بایدن نیز – با طرح این نکته نزد مخالفان داخلی که راه‌حل را به عالی‌ترین مرجع قضایی جهان سپرده است – یک راه خروج آبرومندانه از بن‌بست کنونی پیدا خواهد کرد که برایش هزینه سیاسی کم‌تری خواهد داشت.از طرف دیگر طرح یک پرسش اساسی از دادگاه در مورد اختیارات، وظایف و عملکرد کُلی آژانس بسیاری از کشورها را در صف حامیان موضع ایران قرار خواهد داد و مستعد است به یک اصلاح ساختاری کُلی در این نهاد بین‌المللی منتهی شود. به بیان دیگر، چنانچه نظر مشورتی به نفع ایران صادر شود، چه بسا در آینده شاهد تغییر رویه و اصلاح فرایندهای فعلی آژانس در حوزه دریافت اطلاعات از منابع ثالث و چگونگی به کارگیری آن اطلاعات باشیم. اگر رأی به زیان ایران صادر شد نیز ایران نهایتاً در چند سال آینده – پس از خرید زمان و بهره‌مندی از مزایای احیای برجام – وادار به پاسخگویی به پرسش‌هایی خواهد شد که پاسخ به آن‌ها «امروز» از او انتظار می‌رود.در هر حال، توسل به سازوکار حل اختلاف مندرج در ماده ۱۷ اساس‌نامه آژانس راهکار قابل تأملی است و جا دارد تیم مذاکره‌کننده این گزینه را نیز مورد بررسی قرار دهد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.