×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳

نعمت احمدی – حقوقدان
کیوسک خبر – رسم است که روسای‌جمهـور به پایان دوره خود که می‌رسند با مردم صحبتی دارند؛ اما وضعیت حسن روحانی کاملا فرق می‌کند. دوره ریاست‌جمهوری روحانی را به دو بخش تقسیم می‌کنیم که یک بخش قبل از برجام و بخش دیگر بعد از برجام است. روحانی بعد از برجــام کوشش زیادی در جهت به‌ثمر رساندن آن کرد. می‌دانیم مذاکره با ۱+۵ به‌خصوص آمریکا از قبل از دوره ایشان و از اواخر دوره احمدی‌نژاد در عمان شروع شده بود و زمانی که روحانی سر کار آمد، پرونده از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خــارجه سپرده شد و برای نخستین بار پرونده مذاکره برجامی در مسیــر درستی قرار گرفت. درحالی که در تمام دوران پیمان سعدآباد پرونده در شورای عالی امنیت ملی بود که نگاهی امنیتی داشت تا یک نگاه سیاسی، درحالی که جزو وظایف ذاتی وزارت امور خارجه است که در شرح وظایفش مذاکره، هماهنگی و تعیین مواردی که روابط کشورها را با هم هماهنگ کند، قید شده است. مذاکره با گروه ۱+۵ هم منوط به حوزه‌کاری وزارت امور خارجه بود و بدین‌ترتیب در کانال رسمی خود قرار گرفت. محمد‌جواد ظریف بالغ بر ۲۰ ماه مذاکره نفس‌گیر داشت و در نهات برجام امضا شد. مذاکره یعنی بده‌بستان و نه فقط گرفتن و آیندگان خواهند نوشت که دکتر ظریف یکی از ظریف‌ترین کارهای ممکنه را در مذاکره انجام داده که در دانشکده‌های حقوق و علوم سیاسی باید تدریس شود. برابر منشور سازمان ملل، شورای امنیت یک دادگاه بین‌المللی است. سازمان ملل ارکان مختلفی دارد که یکی از آنها شورای امنیت است و ۵ عضو دائم و ۱۰ عضو غیردائم دارد. برابر این منشور در فصل هفتم اگر کشورهایی باشند که شورای امنیت تشخیص دهد عملکردشان صلح جهانی را به خطر می‌اندازد، قطعنامه‌ صادر می‌شود که معروف به قطعنامه فصل هفتمی منشور ملل است و به دولت‌های عضو سازمان ملل اجازه می‌دهد به دولت خاطی به‌زعم این شورا حمله کنند. احمدی‌نژاد با حرکات پوپولیستی، شورای امنیت را وادار کرد شش قطعنامه فصل هفتمی علیه ایران صادر کند و به این ترتیب اجماع جهانی علیه ایران شکل گرفت، به‌طوری که از رئیس‌جمهور فرانسه نقل شده فقط منتظر یک تلفن بودیم تا ساعت حمله به ایران را معین کند. خوشبختانه انتخابات سال ۹۲ طوری رقم خورد که صحنه را عوض کرد. هرچند آیت‌ا… هاشمی به گفته حیدر مصلحی در صورت ورود به صحنه رای بالایی را از آن خود می‌کرد؛ اما توسط شورای نگهبان کنار گذاشته شد. درحالی که می‌توانست مقتدرانه مذاکرات را پیش برد و برجام را به نتیجه برساند ولی در عین حال روحانی با حمایت هاشمی به ریاست‌جمهوری رسید و عاقلانه‌ترین کار ممکن را که انتخاب ظریف به عنوان وزیر خارجه بود، انجام داد. در این میان‌ ظریف یکی از بهترین حرکات سیاسی عمر خود را رقم زد و توانست با قطعنامه ۲۲۳۱ شش قطعنامه فصل هفتمی را ملغی کند. امری بی‌سابقه در مورد کشور ذیل فصل هفتم که بدون‌جنگ و حمله بلااثر شد. بارقه امیدی پدیدار شد و شرکت‌های بین‌المللی آمدند؛ سر‌و‌کله اکثر کشورهای غربی پیدا شد و هتل‌ها مملو از تجار و بازرگانان خارجی شدند. میلیاردها دلار پول‌های بلوکه‌شده ایران بازگشت و خزانه خالی رونق گرفت و شروع به کار کرد اما متاسفانه سه دسته در جهت زمین‌گیر‌کردن برجام حرکت کردند که دقیقا همانی است که روحانی اشاره کرده که از گفتنش امتناع دارد. در جریان هستم که شرکت فورد حاضر بود تا سقف ۵ میلیارد دلار در ایران سرمایه‌گذاری و در منطقه خاورمیانه تولیداتش را روانه بازار کند. اما از آنجا که نفع تندروهای داخلی در تحریم است، چون با دور‌زدن تحریم‌ها و معاملات واسطه‌ای است که سود می‌برند، در دسته اول تعریف می‌شوند. کشورهای منطقه؛ از عربستان گرفته تا اسرائیل دسته دوم را تشکیل می‌دادند و تندروهای آمریکایی هم سومین دسته که تاب تحمل رئیس‌جمهور سیاه‌پوستی را که برای اولین‌بار در کاخ سفید بود، نداشتند و البته بیشترین تاثیر را تندروهای داخلی داشتند. همان‌ها که همین الان سینه‌چاک می‌کنند که چرا آمریکا از برجام خارج شده، همان‌ها بودند که خواهان برچیده‌شدن برجام از بیخ و بن بودند. البته تاریخ قضاوت به‌حقی درباره ظریف خواهد کرد که سایه شوم جنگ را ازسر ایران دور کرده است. اما دولت روحانی در دور دوم هم مظلوم بود. انتخابات آمریکا را دونالد ترامپ برد و در اسرائیل هم برای سومین بار نتانیاهو به نخست‌وزیری رسید. در عربستان هم محمد بن سلمان، که جوانی جویای نام بود، ولیعهد شد. عملا راست‌افراطی آمریکا، اسرائیل و عربستان به‌اضافه‌ رادیکال‌های داخلی‌ علیه کلیت زندگی ایران بسیج شدند و اینگونه است که روحانی از جنگ اقتصادی سخن می‌گوید. زمانی اگر ایران تصمیم می‌گرفت شیر نفت خود را ببندد یا درصدی از صادرات نفتش را کم کند بازارهای جهانی به لرزه می‌افتادند؛ اما در قضیه قطعنامه‌های دوره احمدی‌نژاد؛ روسیه، عربستان و آمریکا جانشین ایران در بازار نفت شدند و ما الان خواهان خریدار نفت هستیم؛ درحالی قبل از این اگر اراده می‌کردیم، سهمیه اوپک را دستکاری کنیم، بازار جهانی به هم می‌ریخت. لذا روحانی در دور دوم در موضع تدافعی قرار گرفت. اگر در دوره اول در یک شرایط مساوی و بعضا پیروز در جبهه‌های مختلف توانست برجام را به نتیجه برساند، دلارها را به ایران سرازیر کند و سایه جنگ را کم کند، در دور دوم جنگ اقتصادی تنگاتنگی شکل گرفت و ترامپ از برجام خارج شد و یک‌سال بعد هم کرونا آمد. لذا عملا روحانی همانند سرداری شد که در چند جبهه می‌جنگید. در جبهه داخلی که اذیت می‌شد و ادامه همان بحران‌ها که برای سیدمحمد خاتمی درست می‌شد، برایش رقم خورد. در جبهه منطقه‌ای از نتانیاهو گرفته تا محمد بن سلمان بر او تاختند. کافی است وضعیت کشور را در نوار گفت‌وگو تاریخ شفاهی آقای ظریف جست‌وجو کنیم تا دریابیم روحانی چگونه توانسته بحران‌های مختلف را مدیریت کند. بحران دی ۹۶ و در خصوص موسسات مالی که ۳۷ میلیارد از جیب مردم پرداخت شد تا مملکت به جایی نرسد که دوباره کوپن حاکم شود. در عین حال روحانی با حمایتی که از بورس کرد و طبقه متوسط رو به پایین را بر آن داشت تا سرمایه‌های خود را وارد بورس کنند، برای خود در اذهان عمومی موقعیت قابل‌دفاعی باقی نگذاشت. اگر قرار باشد درباره روحانی و عملکردش قضاوت کنیم، باید بگوییم سینوس‌وار به عنوان شخصی بوده که توانسته سایه جنگ را از سر کشور بردارد و در جنگ اقتصادی مملکت را به صورت جنگ‌زده اداره نکند؛ در عین حال با تیم اقتصادی‌ای که داشته است در موارد عدیده‌ای متعرض به جیب مردم شدند و توسط تاریخ در این بخش بخشیده نخواهد شد. بخشی که روحانی را مجبور کرد ۳۷هزار میلیارد بدهی موسسات مالی را از جیب مردم بپردازد، از جمله مواردی است که قابل‌دفاع نیست. هرچند به باورم دکتر ‌روحانی تنهاترین سیاستمداری است که از روز دوازدهم مرداد به بعد از او یاد خواهند کرد. حضرت آیت‌ا… خامنه‌ای که بعد از ریاست‌جمهوری به رهبری رسیدند و آقای هاشمی به‌رغم نوساناتی که در زندگی‌اش در نگاه مردم داشتند از وقایع ۸۸ به بعد هر روز بر محبوبیت‌شان افزوده شده تا جایی که مراسم درگذشتش به حماسه تبدیل شد. سیدمحمد خاتمی کماکان محبوبیت و جایگاه سیاسی خود را دارد؛ هرچند دیگر تکرار نمی‌کند ولی همچنان پدر معنوی اصلاحات است. احمدی‌نژاد با نگاه پوپولیستی هنوز این توان را دارد که تاثیرگذار باشد و به همین علت دوبار توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شده است، چون موج‌سواری بر توده‌ها را بلد است اما روحانی بعد از پایان ریاست‌جمهوری حتی هیات وزیران خود را هم ندارد. روحانی برای خودش کاخ عاجی درست کرده بود که حتی وزرایش را هم به‌راحتی به حضور نمی‌پذیرفتند. با خنده‌ها و ادبیات گاهی جانسوزش مثل صبح جمعه متوجه شدم او هم در تاریخ ماندگار خواهد شد.