×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : پنج شنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳
سناریونویسان مشارکت حداقلی، به فکر آینده کشور باشند/ برای حضور مردم در پای صندوق‌های رای باید ریش گرو بگذاریم/ تشکیلات ما ستاد انتخاباتی لاریجانی نیست

کیوسک خبر ـ کمتر از دوماه تا برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری زمان مانده است و افرادی نیز در سودای ورود به پاستور، نشست خبری برگزار کرده یا در محافل سیاسی اعلام کاندیداتوری می‌کنند؛  امروز اما مهم‌تر از اسامی مطرح شده، مشارکت مردم است که حضور کم‌رنگشان در یازدهمین دوره انتخابات مجلس گویای قهر میان آن‌ها و صندوق‌ها است. همین دغدغه مهم نیز سبب شد تا با بهروز نعمتی که این روزها دوران پسا نمایندگی را پشت سر می‌گذارد، به گفت‌وگو بنشینیم. این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، علی لاریجانی را نامزد بالقوه انتخابات ریاست جمهوری می‌داند و از نظرش وی کسی است که می‌تواند مورد اجماع جریان‌های سیاسی قرار بگیرد.

به گزارش آرمان ملی آنلاین به نقل از ایلنا، متن کامل گفت‌وگو با بهروز نعمتی به شرح زیر است:  

تشریح دلایل کم‌فروغ بودن فضای انتخابات

کرونا همه مسائل را تحت‌الشعاع قرار داد

 امروز در آستانه سیزدهمین دوره  انتخابات ریاست جمهوری قرار داریم، انتخاباتی که باتوجه به شرایط کشور حضور حداکثری مردم در پای صندوق‌های رأی را می‌طلبد. اما آن چیزی که به عنوان برآیند جامعه مطرح می‌شود این است که یک ناامیدی در مردم ایجاد شده که ممکن است روی حضور آنان پای صندوق‌های رأی تاثیرگذار باشد، نظر شما در این خصوص چیست؟

درست است، فضای انتخابات نسبت به ادوار گذشته دچار یک سردی شده است و آن شور و هیجانی که در انتخابات گذشته شاهد بودیم، امروز دیگر وجود ندارد. معتقدم وجود چنین فضایی به دلایل متعددی از جمله عملکرد دولت‌ها و مجالس که مختص به یک جناح خاص نیست، می‌تواند ارتباط داشته باشد؛ چراکه افراد و کسانی که مسئولیت بر عهده‌شان بوده است، نتوانسته‌اند به اهدافی که مدنظر بوده جامه عمل بپوشانند.

دلیل دیگری هم که می‌توان برای عدم رونق انتخابات در این دوره برشمرد، این است که آن شخصی که باید امروز پاسخگو باشد، شرایط و امکانات لازم را در اختیار ندارد و از سوی دیگر دعواهای جناحی، گروهی و طیفی که منجر به ناکارآمد نشان دادن دولت می‌شود، به این قضیه دامن زده است. (البته لازم است این نکته را بگویم به شخصه دل خوشی از دولت ندارم اما در این دولت اتفاقی به نام کرونا رخ داد که موضوعات دیگر را تحت‌الشعاع‌ قرار داد)

از همین رو طیف‌های مختلف باید تلاش کنند که مردم در تعیین سرنوشت خودشان شرکت کنند. به طور مثال در مجلس اخیر که تشکیل شد و ما را به هر دلیلی کنار گذاشتند یا نخواستند یا هر چیز دیگری که خیلی اهمیت ندارد؛ هنگامی که به دوستان می‌گفتیم در انتخابات حضور داشته باشید، بسیاری به ما معترض می‌شدند که معنی ندارد در چنین انتخاباتی حضور داشته باشیم اما امروز همان افراد می‌گویند کاش چندین آدم مثل شما در مجلس بودند که به درد نظام و کشور می‌خوردند و به حرف مردم گوش می‌دادند. بنابراین زمان آن فرا رسیده است همان مردمی که به ما می‌گفتند در انتخابات مجلس شرکت نمی‌کنند در انتخابات ریاست‌جمهوری با هر گرایشی که دارند، شرکت کنند.

سناریونویسان مشارکت حداقلی به فکر آینده کشور هم باشند

حضور ۳۰ درصدی مردم مشروعیت نمی‌آورد

کدخدایی مقیاس سنجش حضور مردم در انتخابات نیست

شما این مطلب را در حالی مطرح می‌کنید که سخنگوی شورای نگهبان می‌گوید اگر ۳۰ درصد مردم هم پای صندوق‌های رأی بیایند برای مشروعیت نظام کافی است، درحالی که در هر انتخاباتی که در کشور ما برگزار شده است، میزان مشارکت مردم بین ۶۰ تا ۷۰ درصد عنوان می‌شود.

آقای کدخدایی مقیاس سنجش حضور مردم در انتخابات نیست، ایشان به عنوان عضوی از جامعه می‌تواند سخن بگوید. البته در همین راستا دوستان دیگر هم چنین موضوعی را مطرح کردند که اگر جمعیت کمتری پای صندوق‌های رأی بیاید، مجموعه اصولگرایی برنده انتخابات است.

بله؛ ممکن است این دوره برای جریان اصولگرایی خوب باشد که همزمان ریاست‌جمهوری را همراه با مجلس و قوه قضائیه در دست گیرند، مانند هنگامی که آقای یزدی رئیس قوه قضائیه و آقای حداد رئیس مجلس و آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور بودند؛ اما بعد از آن چه می‌شود؟ از دید من اینکه بعد چه اتقافی رخ می‌دهد، مهم است! معتقد هستم آن‌هایی که سناریونویسی و کارگردانی می‌کنند، باید به فکر آینده کشور هم باشند؛ چرا که کشور ما استوار بر جمهوریت و اسلامیت است؛ جمهوریت هم یعنی آرای مردم. توجه داشته باشید به همان میزان که بحث اسلامیت برای ما مهم است و اهمیت دارد، بحث جمهوریت هم مهم است.

نمی‌شود در دنیایی که در آمریکا ۷۰ درصد مردمش پای صندوق‌های رأی می‌آیند و رئیس‌جمهور انتخابات می‌کنند، ما بگوییم اگر ۳۰درصد مردم پای صندوق.های رأی بیایند اتفاقی نمی‌افتد! چرا اتفاقا، اتفاقات بدی می‌افتد و مردم جای دیگر حرف‌شان را می‌زنند و به هر دلیل جزئی به خیابان‌ها می‌آیند. مانند بحث بنزین که به نظر من خیلی موضوع آنچنانی نبود که به آن اتفاقات ختم شد  (البته بگویم  من مخالف این موضوع بودم و تا آخرین لحظه هم بحث کردم) یا موضوع دیگری مانند اعتراض راننده‌های کامیون‌ که لاستیک به آنها نرسیده بود، بنابراین اینکه دوستان می‌فرمایند حضور ۳۰ درصدی مردم مشروعیت می‌آورد، به هیچ عنوان این‌گونه نیست.

ناامیدی مردم یک شبه درست نمی‌شود

در سال‌ ۸۴ با هتک حرمت، قدرت را در دست گرفتند

کارشناسان می‌گویند اگر یک رنسانس اقتصادی اتفاق بیفتد، امکان دارد که مردم پای صندوق‌های رأی بیایند، شما فکر می‌کنید چگونه باید این اتفاق بیفتد؟ آیا نسخه شفابخشی وجود دارد تا امید به مردم بازگردد؟

معتقدم ناامیدی مردم یک شبه اتفاق نیفتاده است که یک شبه هم بخواهد درست شود؛ چراکه موضوعات مختلف و متعددی منجر به این دید در میان مردم شده است و به وضعیت امروز رسیدیم.

ببینید در سال‌های ۸۳ و ۸۴، همین دوستان که امروز به مشارکت حداقلی قائل هستند، بسیار مغرور شدند و با هتک حرمت، قدرت را در دست گرفتند و هشت سالی که بر مسند بودند، ۸۰۰ میلیارد دلار سرمایه کشور به تاراج رفت و کسی هم نگفت ترک فعلت چه بود؟ اصلاً فعلت چه بود؟ و هنوز هم نمی‌پرسند که چه شد؟ حال این رفتار را با آنچه که امروز در اتفاقات مشابه رخ می‌دهد، مقایسه کنید؛ دوستان به دلیل آن که به موضوعات به صورت جناحی نگاه می‌کنند، آسیب‌های فراوانی می‌زنند.

امروز باید قرارگاه مرغ و تخم‌مرغ تشکیل شود

باید منت‌ مردم را بکشیم که پای صندوق‌های رای بیایند

به اعتقاد من رنسانس اقتصادی یک شبه اتفاق نمی‌افتد. اصلا بخواهد اتفاق بیفتد، با چه ابزاری قرار است رخ دهد؛ آن هم هنگامی که بسیاری از کارخانجات فرسوده هستند و زیرساخت‌هایی که داریم عملاً  تاب‌آوری و توان تولید را ندارند! همگان می‌دانند لازمه یک اقتصاد پویا ابزار آن است که در حال حاضر فکر نمی‌کنم باتوجه به شرایط به این مهم دست پیدا کنیم.

ممکن است امروز در زمینه نفت و گاز و پتروشیمی یکسری حرف‌ها برای گفتن داشته باشیم اما در جای دیگر چنین چیزی را نداریم. امروز باید قرارگاه مرغ و تخم‌مرغ تشکیل شود، در صورتی که ۵۰ درصد مرغداری‌های کشور خالی است. سوال اینجاست چرا خالی است؟ آیا کشاورز یا مرغدار دوست ندارد جوجه‌‌ریزی کند؟ حتماً دوست دارد اما اگر در همین فضا نهاده دامی بخواهد، وجود دارد؟ باید گفت وجود ندارد!

بنابراین با جمیع شرایط باید از مردم خواهش کنیم و یک بار دیگر ریش گرو بگذاریم و منت‌شان را بکشیم که پای صندوق‌های رای بیایند.

 هر کسی به اندازه خودش برای تشویق مردم به حضور در انتخابات، آبرو وسط بگذارد

 فکر  می‌کنید امروز مردم با ریش گرو گذاشتن، قبول می‌کنند پای صندوق‌های رأی بیایند؟

من فکر می‌کنم که بعضی‌ها هنوز در این  مملکت آبرو دارند و آن را هم باید وسط بگذارند. به شخصه با بسیاری از دوستان در دوران پسانمایندگی صحبت کردم و گفتم که باید هر کسی به اندازه خودش آبرو وسط بگذارد، تعارف هم نداریم.

بالاخره این نظام، نظامی است که هزاران شهید پایش خون دادند و برایش بسیار زحمت کشیده شده است. حتی کسانی که منتقد ما هم هستند، دلسوز کشورند. مردم همه مملکت‌شان را دوست دارند و فکر می‌کنم آنهایی که آبرو دارند اگر ریش گرو بگذارند، می‌شود مردم را پای صندوق‌های رای بیاوریم.

پای واسطه‌ها از مذاکره بین ایران و آمریکا بیرون کشیده شود

دلال‌ها به دنبال سود خودشان هستند

جرثومه‌ای مانند اسرائیل نمی‌خواهد اتفاق مثبتی در وین رخ دهد

امروز یک سری مطالبات در سطح جامعه مشاهده می‌کنیم؛ به طور مثال مردم می‌خواهند تکلیف مذاکره با آمریکا مشخص شود و یا این که بالاخره بعد از مدت‌ها در نشست وین پرونده هسته‌ای ما به سرانجام برسد؛ عده‌ای مقابل این خواست مردم می‌ایستند؛ ابتدا نظرتان را در رابطه با مذاکره ایران و آمریکا بفرمائید، ثانیاً فکر می‌کنید چرا این عده این گونه مقابل خواست مردم می‌ایستند؟

 امروز بیش از ۴۰ سال است که روابط بین دو کشور تیره شده؛ البته هر از گاهی مذاکراتی نه به صورت رسمی بلکه به صورت موضوعی و غیررسمی صورت گرفته است اما به دلیل آن که دو طرف به یکدیگر اعتماد ندارند، اتفاق مثبتی رخ نمی‌دهد، بنابراین معتقدم تا این دو کشور به هم اعتماد نکنند، نمی‌توانند با هم بنشینند و حرف‌هایشان را بزنند.

از سوی دیگر اعتقادم بر این است که آن واسطه‌هایی که این وسط بودند، پیام را به خوبی منتقل نکردند؛ چرا که ممکن است آن‌ها برای اینکه منافع‌شان تأمین شود، بعضاً پیغام‌هایی را  آورده و یا برده‌ باشند و مفهوم را طور دیگری تحویل داده باشند؛ به شدت موافق این قضیه هستم که پای واسطه‌ها از مذاکره بین ایران و آمریکا بیرون کشیده شود.

اما یک دلیل دیگری که وجود دارد تا مذاکرات شکل نگیرد، این است که آمریکایی‌ها در مذاکرات ثابت‌قدم نیستند. برجام موضوعی است که یک سلسله مذاکراتی برایش صورت گرفت اما آدم نادانی مانند ترامپ آن را برهم زد. بنابراین فکر می‌کنم اگر قرار باشد یکسری مذاکرات باثبات انجام شود؛ دو کشور نیاز به واسطه ندارند و حرف‌هایشان را باید خودشان بزنند.

شما مشاهده می‌کنید که سخنگوی وزارت امور خارجه ما صحبت می‌کند؛ فردا سخنگوی آمریکا جواب می‌دهد؛ بنابراین نیازی به پیغام نیست. ثانیاً اگر می‌خواهند نشستی با همدیگر داشته باشند، دو طرف باید به یکدیگر اعتماد داشته باشند.

البته موضوعی که امروز شاید باعث شده است روابط بین ایران و آمریکا تیره‌تر شود؛ موضوع هسته‌ای است. گفته می‌شود شاید دولتمردان ایالات متحده با موضوعات فقهی ما آشنایی نداشته باشند، البته به شخصه گمان نمی‌کنم چنین چیزی باشد؛ چراکه حتما سرویس‌های اطلاعاتی آنان روی این موضوعات کار می‌کنند، بنابراین هنگامی که رهبر انقلاب به عنوان فقیه عادل و هرم مدیریتی کشور می‌گوید ما به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم و منع کردند؛ ما نمی‌دانیم چه اصراری وجود دارد که پیگیرانه می‌گویند، ایران به دنبال سلاح هسته‌ای و بمب اتمی است.

از سوی دیگر یک جرثومه فسادی هم در منطقه وجود دارد به نام اسرائیل؛ به مذاکرات وین که اشاره کردید؛ درست هنگامی که مذاکرات در جریان است، یکسری حرف و حدیث‌ها و اتفاقات در مجموعه نطنز رخ می‌دهد که این جرثومه فساد عهده‌دارش است و بسیار مشخص است که آنها نمی‌خواهند اتفاق مثبتی رخ دهد.

به نظر من مذاکره در این فضاها معنی ندارد؛ چرا که دو طرف باید به یکدیگر اطمینان کنند و پیغام‌هایشان را به طور مستقیم با یکدیگر در میان بگذارند. کار از دلالی و واسطه‌گری گذشته است زیرا آن کسی که به عنوان دلال وارد عمل می‌شود، به دنبال سود خودش است.

سرنخ‌هایی که درباره حادثه نطنز وجود دارد از یک محل و نقطه است

دستگاه‌های امنیتی روزنه حوادث نطنز را پیدا کنند

در صحبت‌های‌تان به حادثه نطنز اشاره کردید، ما همیشه گفته‌ایم کشور ما دارای نیروهای امنیتی و اطلاعاتی قوی است، اما مشاهده می‌کنیم طی یکسال دو اتفاق مشابه در نطنز رخ می‌دهد؛ سوالی که امروز پیش می‌آید این است که امروز چه کسانی باید پاسخگو باشند؟

معمولاً تشکل‌های اطلاعاتی بخش‌های خاص خودشان را دارند، این که بگوییم یک بخشی به کمک بخش دیگری آمده است، درست نیست. در این سازمان‌ها بخش‌بندی‌های مختلفی وجود دارد. امروز جنگ‌های بزرگ اطلاعاتی در جریان است. مخصوصاً در منطقه‌ای مانند خاورمیانه این اتفاق بیشتر از سایر مناطق دنیا است. بله، این را قبول دارم که روزنه‌هایی وجود دارد و دستگاه‌های امنیتی و کسانی که مسئول این موضوع هستند، باید بگردند این روزنه را پیدا کنند.

قطعاً این بسیار بد است که در یک مدت بسیار کوتاهی از یک ناحیه دو بار آسیب ببینیم، اما این را هم توجه داشته باشید که دعواهای امروز بسیار سنگین است، تک و پاتک صورت می‌گیرد و ممکن است ما مکان‌هایی را زده باشیم و در بسیاری از موارد دیگر خورده باشیم. ناگفته نماند که دشمنان ما هنگامی که آسیب می‌بینند و لطمه می‌خورند، اعلام نمی‌کنند و مانند ما نیستند که فضا را باز کنند تا مردمشان در جریان باشند که البته این کار هم حسن دارد و هم عیب؛ حسنش در این است که مردم در جریان موضوعات قرار می‌گیرند و بدی‌هایش این که ممکن است مردم در یک جاهایی دچار دلشوره و دلهره شوند و به این فکر کنند که ممکن است این اتفاقات دوباره رخ دهد.

باز هم تکرار می‌کنم، به اعتقاد من دعوای سنگینی وجود دارد که برای امروز هم نیست. در همه ادوار بوده است و کسانی که متولی این موضوع هستند باید با قوت بیشتری دنبال آن روزنه باشند تا بسته شود. من به عنوان یک شهروند عادی اعتقادم بر این است که سرنخ‌هایی که وجود دارد از یک محل و نقطه است و باید به آن‌ها بپردازیم.

در همه جای دنیا نفوذ وجود دارد

بسیاری از جاسوسان دوجانبه هستند و دو طرفه عمل می‌کنند

برخی‌ها عنوان می‌کنند بحث نفود مطرح نیست و این خرابکاری‌ها به واسطه پیشرفت تکنولوژی است که اتفاق افتاده؛ آیا ما می‌توانیم این را بپذیریم چون تکنولوژی اسرائیل پیشرفته شده است در کشور ما دست به این اقدامات می‌زند؟

به هیچ عنوان این‌گونه نیست. در همه جای دنیا نفوذ وجود دارد و این یک امر بدیهی و طبیعی است. حال خوب است دوستان امنیتی و اطلاعاتی این موضوعات  را بشکافند.

به نظر من آن دستگاه و سازمانی موفق‌تر است که آنها را شناسایی کند؛ شما در بسیاری از جاهای دنیا مشاهده می‌کنید بسیاری از جاسوسان دوجانبه هستند و دو طرفه عمل می‌کنند و یک جایی یک طرفه هستند که در موضوعات امنیتی و اطلاعاتی روتین است.

شأن مجمع، شأن داوری و قانون‌گذاری است

برخی بحث‌هایی مطرح می‌کنند که تمام دنیا به دنبال این هستند که پدر ما را در بیاورند

امروز  باتوجه به شرایط کشور بیش از هر زمان دیگری مسئله «FATF»  مطرح می‌شود، بعضی‌ها معتقد هستند که پیوستن به این سازمان یعنی اطلاعات اقتصادی کشور را در اختیار دشمن قرار دادن. بعضی‌ها هم معتقد هستند که باید عضوش شویم تا حداقل مشکلات بین بانکی ما در سراسر جهان برطرف شود، نظر شما درباره پیوستن ایران به «FATF»  چیست؟

نظر من در این زمینه کاملاً مشخص است؛ از لوایح چهارگانه تحت موضوع «FATF» دفاع کردم و اعتقاد دارم ما بیشترین آسیب‌ها را از جنبه‌هایی که دوستان در موردش مطرح می‌کنند، خوردیم. اگر بحث موضوع تروریسم است، در کشور بیش از ۲۰ هزار نفر در این راه شهید دادیم. اگر بحث قاچاق سازمان‌یافته است، باز به همین میزان در این راه شهید دادیم و یا موضوعات مختلف دیگر که مطرح می‌شود مانند حمایت از گروه‌های تروریستی که گفته می‌شود سوال من این است ما با چه گروه تروریستی در دنیا حتی آنهایی که خودشان می‌گویند، ارتباط داریم؟ مشخص است  با هیچ کدام از این گروه‌های تروریستی نه ارتباط داریم و نخواهیم داشت.

به شخصه موافق لوایح چهارگانه هستم و نظرم بر این است در بحث «CFT» که امروز در مجموعه مجمع تشخیص نظام مطرح است، باید هرچه سریع‌تر تصمیم‌گیری شود و هیچ راهی هم وجود ندارد؛ زیرا تمام مجموعه‌هایی که باید از نظر سیر اداری یک قانون طی شده باشد تمامی‌اش طی شده است. ببینید شأن مجمع، شأن داوری و قانون‌گذاری است و امروز هم اختلاف بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان به وجود آمده است؛ همگان می‌دانند مجلس شورای اسلامی به «CFT»رأی موافق داده است و شورای نگهبان با آن مخالفت کرده است.

آن زمان اصرار بر این بود که نظر شورای نگهبان  به مجلس بازگردانده شود. مجلس هم بر رأی خودش ایستاد و امروز هم این لایحه «CFT» در مجمع است. همان طور هم که گفتم شأن مجمع، شأن داوری است یا باید رای را به مجلس بدهد یا به شورای نگهبان. هر دو موضوع هم امروز  برای مجمع عوارض دارد؛ زیرا اگر بخواهد نظر شورای نگهبان را تامین کند، باید پاسخ خارجی‌ها را بدهد اگر بخواهد نظر مجلس را برگزیند بالاخره باید جواب تندروهای داخل کشور را بدهد، یعنی هر دو صورت امروز برای مجمع کار سختی را رقم زده است و شاید به همین دلیل است که دست نگه داشته‌اند.

اعتقادم بر این است که مجمع بیاید هزینه‌اش را بپردازد  فرقی هم نمی‌کند چه مثبت و چه منفی رأی دهد، زیرا این موضوع مشمول زمان شده است. توجه داشته باشید ما نمی‌گوییم نظر ما صالح است و مجمع هزینه را بپردازد بلکه به این دلیل می‌گویم که زودتر تعیین تکلیف شود. از سوی دیگر بحث‌هایی که مطرح می‌شود دقیق نیست، انگار تمام دنیا به دنبال این هستند تا هر کاری که انجام می‌دهیم پدر ما را در بیاورند. اصلا دنیا به دنبال چنین چیزی نیست یا این که عده‌ای مطرح می‌کنند آنان به دنبال اطلاعات مالی ما هستند، سوال من این است دوستانی که ادعای اقتصادی بودنشان می‌شود و خودشان را پروفسور‌ اقتصادی می‌دانند بگویند ضریب جینی ما چند درصد اقتصاد بزرگ دنیا را تشکیل می‌دهد؟

با هر کشوری که بتوانیم باید ارتباط برقرار کنیم

اگر روزانه ۵ میلیون بشکه تولید می‌کردیم،  آمریکا هیچ‌گاه شهامت تحریم ما را نداشت

هشتگ‌های‌ علیه توافق ایران و چین متعلق به سلطنت طلب‌ها و منافقین بود

امروز برخی در جامعه این باور را دارند که با امضاء سند همکاری بین ایران و چین کشور در اختیار چینی‌ها قرار می‌گیرد. از سوی دیگر اقتصاددانان مطرح می‌کنند این سند همکاری برای کشوری با شرایط ما خوب است، نظر شما درباره این قرارداد چیست؟

یک سند همکاری امضا شده است و هیچ قراردادی وجود ندارد. افرادی هم که بعضاً مواردی را مطرح می‌کنند، مشخص است که چیزی نمی‌دانند. آن چیزی که بین ایران و چین اتفاق افتاده است، یک سند همکاری است تا در طول ۲۵ سال یک سری همکاری‌ها را با هم داشته باشند؛ حال می‌خواهد این همکاری‌ها نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باشد. این که بعضی‌ها تبلیغات گسترده می‌کنند و می‌گویند ایران واگذار شده است، به هیچ عنوان  این حرف‌ها نیست، ما با هر کشوری که بتوانیم باید ارتباط برقرار کنیم و از توانمندی‌هایش استفاده کنیم.

به اعتقاد من سیاستمدار عاقل آن سیاستمداری است که روی زمینه‌ها و کشورهای مختلف کار را تقسیم کند من معتقدم اگر ما در موضوع نفت این توانمندی را داشتیم که روزانه ۵ میلیون بشکه تولید کنیم، آمریکا هیچ‌گاه شهامت نداشت که نفت ما را تحریم کند  زیرا جایگزین ۵ میلیون بشکه نفت در روز بسیار سخت‌تر از یک میلیون بشکه است.

برویم ببینیم کجا هشتگ ساختند، معمولاً هشتگ‌هایی که علیه این سند دوجانبه ساخته شده است  بیشتر یا سلطنت طلب‌ها بودند یا منافقین. اما این که در این فضا عاقلانه رفتار کنیم، بسیار مهم است. برای ما که چین با روسیه، عراق و فرانسه نباید از نظر امنیت ملی فرقی کند. ما هر جایی که بتوانیم باید روابط دو جانبه و چند جانبه داشته باشیم تا بتوانیم کشور را اداره کنیم. به نظر من این موضوع قرارداد هم مانند موضوعات دیگری است که می‌توان روی آن کار کرد.

لاریجانی بالقوه کاندیدای ریاست جمهوری است

حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری شهامت، جسارت و از خودگذشتگی می‌خواهد

تشکیلات ما ستاد انتخاباتی لاریجانی نیست

این روزها صحبت از نامزدی آقای لاریجانی  در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری می‌شود، شما نماینده مجلس بودید نظرتان درباره کاندیداتوری ایشان چیست؟ آیا باتوجه به شرایط کشور امروز رئیس سابق مجلس شورای اسلامی در عرصه انتخابات حاضر می‌شود؟

این که آقای لاریجانی بخواهد وارد انتخابات شود یا نشود، به خودش بستگی دارد. هر شخصی که قصد نامزدی در انتخابات را دارد، خودش باید سبک و سنگین کند و ببیند آیا می‌تواند این بار سنگین و وحشتناک را بردارد یا خیر. به نظر من حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری شهامت، جسارت و از خودگذشتگی می‌خواهد، مخصوصاً با شرایطی که کشور دارد. امروز یک عده از رفقای ما هستند که می‌گویند می‌خواهیم وارد انتخابات شویم و من واقعا نمی‌دانم این عزیزان بر اساس چه حساب و کتابی می‌گویند می‌خواهند در عرصه انتخابات حاضر شوند؛ زیرا شرایط موجود در کشور نشان از این دارد که باید در این دوره یک فرد توانمند، قوی و عاقل زمام را در دست بگیرد.

اعتقادم این است که شخصی مانند آقای لاریجانی بالقوه کاندیدای ریاست جمهوری است، حال اینکه آیا می‌خواهد بیاید کار را بر عهده بگیرد، آن دیگر به خودش ربط دارد. من در این موضوعات بسیار با او صحبت کردم اما اینکه از وی بشنوم می‌خواهد بیاید یا نیاید جوابی نگرفته‌ام با این حال یک عده از صبح تا غروب می‌گویند ستاد تشکیل داده‌اند و از این حرف‌ها واقعا ستادی وجود ندارد. بله ما تشکیلاتی داریم و کارهایی را انجام می‌دهیم اما این که بگویم این کارها تشکیلاتی است برای ورود آقای لاریجانی به انتخابات، به هیچ عنوان اینطور نیست.

امروز مجلس یکد‌ست اصولگرا را هم نمی‌توانند مدیریت کنند

یکی از بدبختی‌های ما بحث نبود نگاه کارشناسی به تنقیح قوانین است

حرفی نمانده که احمدی‌نژاد در کشور نزده باشد

فکر می‌کنید اگر آقای لاریجانی در رقابت‌های انتخاباتی حاضر شود، می‌تواند نامزدی باشد که مورد وثوق جناح اعتدال‌گرا و اصلاح‌طلب باشد تا روی وی اجماع کنند؟

آقای لاریجانی یک فرد بارز و شناخته شده در بین افراد  سیاسی است . ایشان در دوازده سالی که در مجلس بودند عیارشان مشخص شد، مخصوصا امروز باتوجه به شرایطی که وجود دارد، جایگاهش در مجلس بیشتر نشان داده می‌شود. در مجلس دهم سه جریان وجود داشت؛ سه جریانی که هرکدام برای خودشان اناالرجل بودند و وزن داشتند. نشست و برخاست با این سه جریان و مجلس را اداره کردند و این کار واقعا هنرمندی، توانمندی و عقلانیت می‌خواهد.

به خاطر دارم در مجلس نهم که ما هم بودیم، دو گروه بودند که تقریباً هم وزن بودند ولی باز اداره کردن مجلس بسیار سخت بود اما امروز  مجلسی را که یک‌دست است و باید مدیریتش آسان‌تر باشد را مشاهده می‌کنید چطور مدیریت می‌کنند به طور مثلاً در بحث بودجه اتفاقات را دیدید.

اگر بخواهیم در دوره ریاست مجلس آقای لاریجانی از نوع نگرش‌شان مثال بیاورم می‌توانم به تنقیح قوانین اشاره کنم، ایشان از همه افراد صاحب نظر دعوت می‌کرد. خیلی‌ها نگران بودند و مطرح می‌کردند فلان آقایی که دوره اول دوم نماینده مجلس بوده است و امروز اصلاح طلب آن چنانی است را چرا دعوت می‌کنید؟ یا چرا فلان آقایی که راستِ راست است را دعوت می‌کنید؟ ایشان پاسخ می‌دادند این افراد هم در همین کشور زندگی می‌کنند و اتفاقا با این دیدگاه در بحث تنقیح قوانین اتفاقات خوبی رخ داد.

امروز یکی از بدبختی‌های ما بحث نبود نگاه کارشناسی به تنقیح قوانین است. اصلا همین بحث مانع زدایی‌ها که مقام معظم رهبری عنوان می‌کنند، چیست؟ همین بحث تنقیح قوانین است که باید اتفاق می‌افتاد و از همه جریان‌های چپ، راست، معتدل، بی‌خط و با خط باید برای این اصل استفاده شود و به نظر من در همین جریان‌ها آدم هایی وجود دارند که بتوانند آقای لاریجانی را درک کنند.

اما این که این فضا وجود دارد؟ به اعتقاد من این فضا مناسب است. البته یک عده می‌گویند احمدی‌نژاد کارهایی انجام می‌دهد اما به نظر من این‌ها حرف است. زیرا آقای احمدی‌نژاد حرفی در کشور نمانده  است که نزده باشد؛ یعنی به هر کسی که رسیده است از آقای هاشمی، حداد و فتاح بگیر تا برادران لاریجانی یک چیزی گفته و کسی بی نصیب نمانده است.

افرادی که این دوره کاندید می‌شوند،  بسیار شجاع هستند

امروز در عرصه انتخابات بحث حضور افراد مطرح است، از سید ابراهیم رئیسی گرفته تا سعید جلیلی و مابقی افراد. البته در این میان نام افراد نظامی هم مطرح می‌شود. سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا مردم کشور ما حضور یک فرد نظامی را در رأس امور برمی‌تابند؟

اگر مردم پای صندوق‌های رای نیایند، ممکن است این اتفاق بیفتد، تعارف هم نداریم. بالاخره یک عده‌ای به دنبال این هستند که حضور حداقلی باشد و اتفاقا کسی را هم بیاورند که این اتفاق بیفتد‌ این امر بر کسی پوشیده نیست. اما اینکه فضای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را به گونه‌ای باز کنیم که همه حضور داشته باشند، کار خوبی است. معتقدم افرادی که این دوره کاندید می‌شوند،  بسیار شجاع هستند؛ زیرا وقتی کشوری با این همه مشکلات و معضلات مواجه است، فردی که این شجاعت را پیدا می‌کند که در رأس قوه مجریه‌اش قرار گیرد را باید تقدیر کرد.

سرمایه‌ای مانند سید حسن خمینی نباید وارد بگومگوهای سیاسی شود

رهبری به سید حسن خمینی توصیه کردند که در انتخابات باتوجه به شرایط کشور شرکت نکنند نظر شما در این زمینه چیست؟

ما نباید همه سرمایه‌های خودمان را بسوزانیم. به اعتقاد من حاج حسن آقا یک سرمایه برای کشور و نظام است. یادگار حضرت امام هستند و من فکر می‌کنم نباید این‌ها وارد بگومگوهای سیاسی شوند.

دوستان به من می‌گفتند حسن آقا می‌خواهد بیاید و کاندید شود، من می‌گفتم جزو محالات است چرا که ایشان یک سرمایه است.

توصیه رهبری به سید حسن خمینی بسیار خوب بود

یعنی شما از قبل پیش‌بینی می‌کردید که آقای سید حسن خمینی در انتخابات حاضر نمی‌شوند؟

بله، زیرا ایشان یک سرمایه است و همه سرمایه‌های ما نباید در انتخابات خرج شوند. به اعتقاد من توصیه رهبری بسیار خوب بود و بسیار خوب‌تر این که سید حسن آقا قبول کردند که حضور نداشته باشند. او یادگار امام است و باید سرزندگی و شادابی را فارغ از گرایشات سیاسی داشته باشد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.