کوروش احمدی، کارشناس روابط بین الملل
کیوسک خبر ـ آمریکا همچنان با یک وضعیت پارادوکسیکال در ارتباط با ایران درگیر است. از یک طرف از یکسال اخیر در شرایطی بوده ایم که اولویت غرب مسئله اوکراین بوده و اینکه روسیه نتواند در اوکراین پیروز نهایی باشد. از طرف دیگر مسئله دوره خروج از پاندمی کرونا را داشتیم که به خاطر هزینههایی که در جریان کرونا شد و افول اقتصادی آن دوره در غرب، یک سری مشکلات اقتصادی ایجاد شد که نمود خارجی آن را در تورم در آمریکا و اروپا دیدیم. مسئله این بود که این مشکلات اقتصادی تقریبا همزمان با بروز جنگ اوکراین رخ داد. اگر همزمان یک درگیری یا وضعیت متشنج هم در خلیج فارس اتفاق میافتاد، غرب در موقعیت بسیار دشوارتری قرار میگرفت. یعنی قیمت انرژی خیلی بیشتر میشد و فشارهای اقتصادی به خاطر افزایش قیمت انرژی و تورم در غرب شدت میگرفت. در چنین هنگامهای افزایش حجم و درصد غنی سازی در ایران از یک سو و اعتراضات و مسائل داخلی در ایران نیز از شهریور سال گذشته به این سو وارد معادله شده و وضعیت را بغرنجتر کرده است. در چنین وضعیتی غرب باید به یک فرمول میرسید که جوابگوی منافع شان در همه جهات مورد اشاره باشد. یعنی هم به مسئله اعتراضات در ایران که در غرب انعکاس گستردهای داشت، پرداخته باشند، هم اولویت جنگ اوکراین همچنان محفوظ باشد، هم به نوعی به ادعای استفاده از پهبادهای ایرانی در اوکراین توجه نشان دهند و هم مسئله غنی سازی در ایران را مد نظر داشته باشند. در چنین وضعیتی سعی داشتند به فرمولی برسند که صحنه فوق را مدیریت کنند. نتیجه این شد که غربیها به این فرمول رسیدند که میگوید برجام در اولویت نیست، اما همچنان راه حل دیپلماتیک برای برنامه هستهای ایران بهترین راه حل است. یعنی یک موضع دو پهلو شکل گرفت که همچنان ادامه دارد. شاید نظر غرب اکنون این است که به این ترتیب نوعی سیاست صبر و انتظار در دستور کارشان باشد و ببینند چه میشود. یک فاکتور مهم برای تدوین و اتخاذ چنین فرمولی این بود که جوابی نیز برای نگرانیها در مورد برنامه هستهای ایران داشته باشند و آن را نیز فعلا به این شکل حل کرده اند که به دفعات میگویند که اطلاع دارند که مقامات ایرانی هنوز تصمیمی برای ساخت بمب اتمی نگرفته اند. اسرائیلیها هم میگویند ایران در صورت داشتن اورانیوم ۹۰ درصد باز هم به دو سال برای تسلیحاتی کردن آن نیاز دارد. این یعنی اینکه همین وضعیت به اصطلاح نه سیخ بسوزد نه کباب فعلا میتواند ادامه یابد. در این میان یک فاکتور مهم نزدیک شدن تاریخ انقضای تحریم اقلام موشکی در اکتبر است. اگر سه کشور اروپایی تا ۱۸ اکتبر یعنی تا ۶-۵ ماه دیگر “مکانیسم ماشه” یا اسنپ بک در بند ۱۱ قطعنامه را فعال نکنند، این تحریمها لغو میشود، اگر فعال بکنند قطعنامههای تحریم قبلی سازمان ملل بر میگردند. هنوز مشخص نیست چه خواهد شد. یعنی ما نشانهای مبنی بر اینکه اروپا از این کار منصرف شده باشد یا قصد اقدام در این مورد را داشته باشد، در دست نداریم. در این مورد تا حدودی مسئله این است که کار ایران با آژانس به کجا خواهد کشید و تکلیف هیات فنی آژانس که در ۴ مارس گذشته قرار شد به ایران بیاید هنوز روشن نیست. البته آقای اسلامی چند روز قبل گفت مذاکرات بین کارشناسان فنی ایران و آژانس به خوبی پیش میرود. البته اینکه آژانس ساکت است و تهران هم ساکت است، ممکن است نشانه این باشد که به صورت غیرعلنی دارند کار میکنند و پیش میروند و نظر آژانس تامین است. عامل مهم دیگر تعیین تکلیف کل برجام است. اگر تا اکتبر تکلیف برجام روشن نشود، سوال بزرگ این است که آیا غربیها اجازه منقضی شدن تحریم اقلام موشکی را خواهند داد یا خیر. یا اگر بتوانند امتیازاتی در مورد آژانس و دوربینها و سه سایت قدیمی مورد اختلاف بگیرند برایشان کافی خواهد بود یا خیر. البته بند غروب بعدی نیز در ۲۰۲۵ در مورد لغو تحریم اقلام هستهای و خاتمه و انقضای کل قطعنامه ۲۲۳۱ و خارج شدن مسئله هستهای ایران از دستور کار شورای امنیت خواهد بود. مسئله کنونی فعلا این است که با توجه به نکات و گرههای مورد اشاره، در فاصله الان تا اکتبر بحث احیا برجام و مکانیسم ماشه به کدام سمت خواهد رفت.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=187865