حشمت ا… فلاحت پیشه – نماینده ادوار مجلس
کیوسک خبر – با تأسف پیشبینیها در مورد موضوعاتی که از قبل مطرح بود، دارد درست از آب درمیآید که شاید بیش از هر چیز نشاندهنده این است که عملا اختیار برجام از دست دیپلماتها در ایران خارج است و به همین دلیل دیپلماتهای ایرانی یکسری موضعگیریهای ریشهای را اتخاذ میکنند که نشاندهنده این است که شاید خودشان هم از موضع اصلی اطلاع ندارند. منتها در طول این مدت چند اتفاق افتاده که به نظر میرسد در راستای منافع ملی ارزیابی نمیشود. اتفاق اول این است که سابقه مناسبات ایران و آژانس دارد روزبهروز دچار ابهام میشود. به هر حال ایران کشوری است که یک سنت بیبدیلی در مناسبات همکاری با آژانس دارد و بهرغم اینکه بارها در آژانس تلاش شده که یک حاکمیت نگاه سیاسی در آژانس وجود داشته باشد ولی باز هم فرق برنامه هستهای ایران با خیلی از کشورهایی که متردد یا میشود گفت یاغی هستند، این است که به سنت همکاری با آژانس در قالب انپیتی پایبند بوده و این پایبندی در طول چند ماه اخیر به صورت نگرانکنندهای دارد زیر سوال میرود بدون اینکه شواهدی وجود داشته باشد که ایران در حال تخلف باشد ولی عملا زمینه را به گونهای فراهم کرده که موضعگیریهایی که مدعی تخلف ایران هستند، در حال مطرح شدن هستند، بهویژه موضعگیری آقای رافائل گروسی که به ضرر کشور است. دومین اتفاقی که باز هم به ضرر منافع ملی کشور است اینکه به هر حال تعلل ایران باعث شده که عوامل آشوبساز در موضوع هستهای روزبهروز نقششان بیشتر شود. مثل رژیم صهیونیستی و برخی از جریانات ارتجاعی در منطقه جریاناتی هستند که اصلا موضوع برجام ربطی به آنها نداشت ولی هدفشان این است که تواناییهای مختلف ایران را به سیاستها و دغدغههای منطقهای خودشان ربط دهند و ما میبینیم که آمدوشدها و دیدارهایی که این بازیگران آشوبساز در ارتباط با برجام دارند، خیلی بیشتر از ایران است. در این میان برخی عنوان به حاشیه رفتن ایران را به کار میگیرند درحالی که یک عنوان دیگری تحتعنوان به کنج رفتن ایران را باید به کار برد. چون به هر حال به گونهای سعی میشود که ایران را در یک محاصره و بایکوت جدیدتری قرار دهند. ادله منطقی ایران نباید تحتالشعاع ادعاهای غیرمنطقی بازیگرانی مثل اسرائیل قرار بگیرد ولی متاسفانه الان این شرایط هست. در زمانی که آقای بایدن روی کار آمد، قبل از اینکه سیاست خودش در قبال رژیم صهیونیستی را بازنویسی کند، سعی کرد برجام را با یک ماهیت جدا دنبال کند که تعلل ایران بود که در زمان دولت گذشته یا حداقل دوران انتقال، توافق را احیا نکرد و باعث شد که عملا الان بازیگران آشوبسازی که در حاشیه هم نبودند الان در متن قرار بگیرند. سومین عاملی که به منافع کشور ضربه میزند این است که در چنین شرایطی این ایران است که در شرایط تحریم بهسر میبرد و ایران دارد هزینه عدم احیای برجام را میدهد و به طبع آن سایر نهادهایی که در دنیای امروز به گونهای کشورهای غربی در آن نقش دارند مثل افایتیاف هم ایران را مدام در لیست سیاه حفظ میکنند که همه اینها هزینه دارد. یعنی برآورد هزینه آن دشوار نیست هرچند که در کشور ما متاسفانه سالهاست که دیگر خیلیها به گونهای نسبت به هزینههایی که کشور دارد میدهد، بیتفاوت شدهاند. خیلیها در کشور ما نسبت به اینکه نفت با قیمت بسیار پایینتری نسبت به فروشندگان نفت در دنیای امروز فروخته شود، بیتفاوند. همچنین خیلیها بیتفاوت هستند که هزینههایی مثل تبدیل و انتقال پول در ایران چندین برابر هزینههای روز دنیا صورت بگیرد و خیلیها بیتفاوت هستند که ملت تاوان تصمیمات اشتباه سیاسی آنها را بدهد و واقعیت این است که هیچ سیاستمداری در ایران تاوان اقتصادی تصمیمگیریهای سیاسی خودش را ندارد ولی ملت ایران همواره تاوان اقتصادی تصمیمگیریهای سیاسی سیاستمداران را دادهاند. موضوع دیگری که الان وجود دارد اینکه ما میبینیم عملا تیم مذاکراتی ایران هنوز هم مشخص نشده است و کسانی که درقبال برجام تا حدی حقانیت را به ایران، حداقل از لحاظ سیاسی میدادند، حالا روزبهروز دارند موضع خودشان را از ایران جدا میکنند. بهطور مشخص در خود آمریکا کسانی که منتقد موضع ترامپ بودند و دموکراتهایی که سعی کردند چه در قالب شعار انتخاباتی و چه در قالب عمل سیاسی بعد از پیروزیشان به برجام بازگردند، الان به گونهای مواضع دیگر، مواضع انتقادی، مواضع توام با ضربالاجل و اولتیماتوم را درباره ایران مطرح میکنند که نشان میدهد این لایه تا حدی از مواضع ایران دور شده است. لایه دومی که دور شده، کشورهای اروپایی هستند که این کشورها هم الان مواضع تندی را درقبال ایران اتخاذ میکنند و بهویژه سعی میکنند تردیدهای ضددیپلماسی را علیه ایران مطرح کنند. بعد از آنها میبینیم که روسیه هم در حال چنین کاری است و مواضع روسها هم مواضع دوگانهای شبیه سال ۲۰۰۶ میلادی است که سلسله قطعنامهها با همراهی چین و روسیه علیه ایران شکل گرفت. به هر حال این لایه هم در حال شکلگیری علیه ایران هست و حتی چین هم برای کاهش خرید نفت از ایران وارد مذاکرات تازهای با آمریکا شده است. این درحالی است که بعید به نظر میرسد تاخیر ایران در بازگشت به میز مذاکره دستاوردی در این حد بزرگ داشته باشد که این همه ضربات به منافع ملی را جبران کند. هیچگونه توضیحی داده نمیشود و فقط یکسری توضیحات دیپلماتیک را داریم، بهویژه اینکه کشور ما کشوری است که به دنبال بمب نیست. این موضع در محافل بینالمللی ثبت شده طبیعتا وقتی که کشور به این سمت نمیرود، هیچ دلیلی ندارد در این حد هزینه پرداخت کند. یک دغدغه اساسی هم وجود دارد که دولت بارها اعلام کرده به سمت مذاکره میرود ولی اقتصاد کشور و معیشت مردم را به مذاکره پیوند نمیزند که راهبرد خوبی است ولی دغدغهای که وجود دارد این است که الان نهتنها خیلی از شاخصههای اقتصادی کشور براساس آماری که خود سازمان برنامه و بودجه منتشر کرده به تحریم ربط دارد و حداقل ۵۰ درصد عامل ضعف رشد اقتصادی را به تحریم مرتبط دانستهاند، بلکه دغدغه دیگر این است که مسائل دیگری نیز به برجام ارتباط پیدا میکند، از جمله دغدغههای منطقهای کشورها و بازیگران مختلف. اکنون شاهدیم بازیگران مختلف دغدغههای منطقهای و حتی منافع و جاهطلبیهای منطقهای خودشان را به موضوع هستهای ایران ربط میدهند که به نظر میرسد ناشی از تعلل و فقدان استراتژی هستهای در شرایط کنونی است.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=124473