حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا
قاعدتا طبقات محروم و متوسط، بخش قابل توجهی از نیروی کار بخش عمومی را تشکیل داده و با هر معیاری، فقیر محسوب میشوند. مساله این است که از این طبقات نباید مالیات اخذ شده و یا مالیات ماخوذه نباید بر وضعیت معیشتی طبقات پایین جامعه تاثیر بگذارد. هرکسی که در این کشور، کار اقتصادی داشته و از مواهب آن بهره میبرد، باید هزینه مالیات آن را نیز بپردازد. در لایحه مالیاتی که اخیرا دولت به مجلس داده-در صفحه اول- قید شده که نهادهای زیر نظر رهبری از شمول این قانون مستثنی هستند! بخش قابل توجهی از اقتصاد کشور همین بخش است و این بنیادها، نهادها و بنگاهها باید مالیات فعالیت اقتصادی خود را بپردازند. نمیشود که مالیات صرفا متوجه بخش خاصی از فعالان اقتصادی یا مردم باشد. معافیتها به صورت یارانههای گستردهای است که دولت به بسیاری از تولیدکنندگان میپردازد. فقط در سال ۱۴۰۰، یکی از شرکتهای فولادی، ۱۰۸ هزار میلیاردتومان سود داشته و این در حالی بوده که به صورت همزمان، این شرکت منابع بزرگی را-نفت، گاز یا برق ارزان- از دولت دریافت میکرده است. این شرکت بالغ بر ۵۸ هزار میلیارد تومان در آن سال بین سهامداران خود تقسیم کرده و دولت باید سهم خود را از آن دریافت میکرد.
نزدیک به ۴۰۰ هزار میلیارد تومان، یارانه حمایت از صنایع انرژی بر دوش کشور است که عمدتا شرکتهای خصولتی هستند. دولت، معافیتهای مالیاتی گستردهای به این دسته از شرکتها داده و به اسم سرمایه گذاری این شرکتها از پرداخت مالیات معاف شده اند. فساد بزرگی در این بخش شکل گرفته و برای سرمایه گذاریهای خود، بستر سازی میکنند. موارد متعددی به اسم تشویق صادراتی معاف از مالیات شده اند و بسیاری از شرکتهای وابسته به نهادهای خاص نیز مالیاتی نمیپردازند و نکته دیگر اینکه مالیات در شرایط کنونی کشور، نه از تولید کننده بخش خصوصی بلکه باید از صاحبان سرمایه و دارایی گرفته شود. همه این موارد سبب شده تا کسری بودجه دولت زیاد شده و در کنار مالیاتها، افزایش حاملهای انرژی و همچنین ارز در کشور رخ داده است. وضعیت ارز را که شاهد هستیم و در حوزه حاملهای انرژی نیز، بخشهایی نظیر افزایش نرخ هزینه گاز خانگی افزایش یافته است. این در حالی است که بنزین نیز به زودی به این وضعیت اضافه خواهد شد.
مالیات باید بر ثروت و کالاهای لوکس متمرکز شده و از هزینهها و تجملات تعفنآوری نظیر سرو بستنی با روکش طلا و امثالهم، مالیاتهای گزاف اخذ شود. منتها، متاسفانه نظام مالیاتی ما به این بخشها توجهی نداشته و قادر به رصد آنها هم نیست! به همین دلیل روی نقاطی دست میگذارد که امکان تحقق آن برای نظام مالیاتی سهلتر است. آسیبهای این شیوه اخذ مالیات در کشور در سال آینده منجر به افزایش قیمتها شده و هزینههای زندگی مردم را افزایش خواهد داد. در پی این شرایط، وضعیت معیشتی بغرنج بخشهای محروم جامعه نیز بدتر خواهد شد. در چنین شرایطی که جامعه در حال دادن مالیات، پیش از دریافت دستمزدها بوده و از تهیه هر مایحتاجی برای دولت، درآمد مالیاتی ایجاد میکند، ناگهان شاهد هستیم که بودجه نهادی همچون صداوسیما، ناگهان تا ۲۴ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا میکند. این مساله، قطعا بر افکار عمومی جامعه، آثار بسیار منفی خواهد داشت. وقتی مردم میبینند که این منابع به جهتی سوق یافته که هیچ تاثیری در زندگی آنها ندارد، این مسئله جامعه را برآشفته کرده و انگشت اتهام افکار عمومی به سمت دولت خواهد بود. طبیعی است که این مسئله، منجر به افزایش نارضایتی در جامعه شده و این نارضایتیها در اشکال مختلف خود را بروز خواهد داد. در این بین، طبقه متوسط به شکل مرتب کوچکتر شده و بسیاری از افراد از این طبقه به طبقات پایین سقوط کردند. طبقه متوسط، نوعا طبقهای از حقوقبگیران بوده و در حالی که دولت خودش رسما تورم را در کنار افزایش حقوق ۲۰ درصدری، بالای ۵۰ درصد اعلام میکند، روشن است که آسیب این مسئله متوجه این طبقه خواهد بود.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=218718