هدایتالله خادمی، کارشناس مسائل اقتصادی
کیوسک خبر ـ اقتصاد یک کشور از دهها شاخص و عامل تشکیل میشود و اثر میپذیرد، گفت: تغییر هریک از این عوامل و شاخصها بدون توجه به دیگری ممکن است تمام اقتصاد را تحت تأثیر قرار دهد و آن را با مشکل مواجه کند. فلسفه و ماهیت اصلی اقتصاد، ایجاد رفاه و آسایش برای مردم و دسترسی عادلانه به ثروت است. به منظور تحقق رفاه و افزایش آسایش مردم باید میان مالیات و درآمد تناسب وجود داشته باشد تا مالیات منجر به تشدید هزینههای زندگی مردم نشود. هر تصمیمی که دولت در حوزه تجدید نظر قیمتها میخواهد اتخاذ کند باید منطقی و متناسب با قدرت خرید اقشار ضعیف جامعه باشد. باید این را پذیرفت امروزه بیش از نیمی از جمعیت کشور آسیبپذیر هستند و با هر تصمیم اشتباه، زندگیشان تحت تأثیر قرار میگیرد و سختتر میشود. به عبارتی ناکارآمدی تصمیمات دولتها منجر به تورم شده و زندگی مردم را سختتر کرده است. شیوه فعلی مالیاتستانی و حتی افزایش قیمت حاملهای انرژی که این روزها زمزمههایش در جامعه مطرح شده، نتیجهای جز تشدید تورم به دنبال ندارد و به نظر من اگر دولت میخواهد مالیات بیشتری دریافت کند و یا قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهد باید ابتدا فسادها را از بین ببرد، تولید را تقویت کند، درآمدهای مردم را افزایش دهد، کیفیت زندگی مردم را بهبود بخشد و برای تحریمها چارهاندیشی کند ولی بدون تحقق هیچ یک از این موارد، هر اقدامی منجر به وخیمتر شدن اوضاع میشود. اقتصاد ایران مبتلا به رویکردهای عامگرایانه شده و به نوعی به آفت اقتصاد بدل شده است. همیشه از ارائه اطلاعات درست به مردم واهمه داشتیم و همواره سعی شده با عوامگرایی مانع آگاهی مردم از شرایط شویم ولی به نظر من دیگر این رویکرد جواب نمیدهد و مردم خودشان شرایط را حس میکنند. افزایش مالیات در شرایط کنونی علاوه بر تورم، رکود را هم در پی دارد، تورم همانند پتکی بر سر مردم است که هرچقدر افزایش پیدا میکند زندگی و سلامت مردم را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد. دولت باید سعی کند مالیات صنایع به ویژه صنایع نوپا و کوچک را کاهش دهد و یارانه آنها را اگر کاهش نمیدهد حداقل هم افزایش ندهد. مالیات سنگین و کاهش یارانه تولید، انگیزه سرمایهگذاری و تولید را در کشور از بین میبرد. افزایش مالیات بدون افزایش درآمد تا جایی جواب میدهد و در نهایت سازمانها، شرکتها و مردم آنقدر نحیف میشوند که دیگر توان پرداخت مالیات را نخواهند داشت و ورشکست میشوند و همین مسئله به قدرت مدیریت و حاکمیت دولت ضربه وارد میکند. در کشورهای توسعهیافته مالیات انگیزهای برای توسعه صنعت و کسب و کارها محسوب میشود، ولی در ایران مالیات به ابزاری برای توسعهنیافتگی و تشدید شکاف میان مردم و دولت تبدیل شده و دلیلش هم این است آنهایی که باید مالیات بپردازند، مالیات پرداخت نمیکنند ولی از کارمند و کارگر و خردهفروش به زور مالیات میگیرند. میان مالیات و گسترش عدالت ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. مردم وقتی مشاهده میکنند با پرداخت مالیات رفاه افزایش مییابد، خدمات دولتی بهبود پیدا میکند و اشتغال ایجاد میشود قطعاً با رغبت بیشتری به امر پرداخت مالیات مبادرت میورزند ولی وقتی در دریافت مالیات بیعدالتی وجود دارد و خدماتی که دریافت میکنند متناسب با مالیات پرداختی نیست قطعاً نباید انتظار رشد و پیشرفت را داشت. ایدههای دریافت مالیات در کشور به نوعی منسوخ و از رده خارج هستند، واقعاً در دنیا مدلهای موفقی وجود دارند که کافی است مورد بررسی قرار گیرند و همان مدل را با شرایط اقتصادی کشور تطبیق و سازگار داد. مالیات نباید به فقیرتر شدن مردم منجر شود ولی در ایران این اتفاق رخ داده و دولت هرچه بیشتر مالیات دریافت میکند اوضاع اقتصادی مردم بدتر میشود و دلیلش ریشه در شیوه غلط حکمرانی مالیاتی دارد.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=195878