×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : پنج شنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳

علی سعدوندی-اقتصاددان

متأسفانه در حالی که در کشورهای همسایه مانند عراق و افغانستان هم شاهد تورم‌های تک‌رقمی و حتی زیر یک درصد هستیم تورم در ایران همچنان به‌عنوان یک مشکل حاد وجود داشته این در حالی است که راه‌حل‌های درمان این بیماری در کشور ما قابل اجرا است.نکته‌ای که در اقتصاد ایران جلب توجه می‌کند این است که هرچند راهکار درمان این بیماری وجود دارد اما ظاهراً توجه درستی به دلایل شکل‌گیری بیماری و راه‌های درمان آن نمی‌شود. تورم در ایران به‌دلیل سیاست‌های ارزی و بودجه‌ای اشتباه به‌صورت یک بیماری مزمن درآمده است و متأسفانه مردم ایران هستند که خسارتهای عدم کنترل این بیماری را می‌پردازند.در دنیای سنتی اصولاً تورمی وجود نداشته است .تورم از زمان ورود پول حاکمیتی یا “فیات مانی” ایجاد شد. فیات مانی به‌معنای پولی است که خودش ارزش ذاتی ندارد مانند اسکناس که بر اساس قرارداد ایجاد شده است. در دنیای ماقبل مدرن پول به‌راحتی تولید نمی‌شد بنابراین نرخ تورم طی صدها سال ثابت مانده بود.این در حالی است که مشکل در دنیای سنتی این بود که چون پول کم بود قیمت آن بالا می‌رفت و به همین دلیل در آن زمان نرخ بهره برای یک سال حتی به ۱۰۰ درصد می‌رسیده است و بر این اساس، بهره در ادیان ابراهیمی گناه بزرگ و فعل خبیث شناخته می‌شود.در دوران دنیای مدرن هزینه تولید پول به‌شدت کاهش یافته است و به این ترتیب با افزایش دسترسی به پول، نرخ بهره آن به‌شدت کاهشی شد. امروز نرخ بهره واقعی در ایران با احتساب نرخ سود بانکی ۱۵درصدی و تورم ۴۰درصدی، منفی ۲۵ درصد است، این در حالی است که در سال‌های ۹۲ تا ۹۷ حدود ۱۵ درصد بهره واقعی پرداخت می‌شد.همان‌طور که باید بهره از نظام اقتصادی حذف شود بایستی جلوی تورم را گرفت و این بیماری مزمن مهار شود. در دنیای مدرن بسیاری کشورها دچار تورم شدید شده بودند، به‌عنوان مثال آرژانتین و برزیل تورم‌های چندهزار درصدی را تجربه کردند اما بعد از دهه ۱۹۸۰ عمده مشکلات مربوط به تورم در نظامات اقتصادی حل‌وفصل شد، در زمان حاضر به‌جز چند کشور مثل ایران، زیمبابوه و ونزوئلا که همچنان به خلق پول بدون ضابطه ادامه می‌دهند، مشکل تورم در اکثر کشورها مهار شده است.یکی از روشهای مهار تورم در دنیا استفاده از ابزار عملیات بازار باز است .ابتدا در کشور برخی از مقامات دولتی و بانک مرکزی به‌شدت مقابل اجرای عملیات بازار باز موضعگیری منفی می‌کردند اما امروز رویکردها تغییر کرده است. به‌اعتقاد بنده تنها از طریق عملیات بازار باز می‌توان تورم را کنترل کرد. در سال ۹۷ نسبت شبه‌پول به نقدینگی ۸۸ درصد و نسبت پول نیز به ۱۲ درصد رسیده بود که در دنیا بی‌سابقه است.پیش از سال ۹۷ جمع شدن پول در سیستم بانکی کشور و پرداخت سودهای موهومی در چند سال متوالی ادامه پیدا کرد همین موضوع به کاهش ظاهری تورم منجر شد. اما باید توجه داشت که رشد سهم شبه‌پول یک زنگ خطر جدی در جهت شروع تورم بزرگ برای کشور بود.یک شانس بسیار بزرگی که اقتصاد ایران آورد این بود که خروج پول از شبه‌پول به پول که بالاخره باید یک زمان اتفاق می‌افتاد با رکود حاصل از خروج از برجام همزمان شد. فرض کنید خروج پول از سیستم بانکی در یک دوران رونق اتفاق می‌افتاد در این صورت، در کوتاه‌مدت شاهد تورم‌های بالاتر در اقتصاد ایران می‌بودیم.دقیقاً یک سیاست مشترک در ایران و ونزوئلا در خصوص مهار قیمتها در پیش گرفته شد. سیاست تثبیت قیمتی به‌طور خلاصه منجر به شکل‌گیری ابرتورم در کشور ونزوئلا شده است. نکته جالب اینکه در کشور ونزوئلا برای بروز ابرتورم سه سال فاصله افتاد.قیمت‌ها مانند واگن‌های لوکوموتیو به‌هم‌پیوسته هستند،اگر شما واگن آخر لوکوموتیو را که مثلاً قیمت ارز است متوقف کنید و واگن جلویی را به هر دلیل آزاد بگذارید رفته رفته یک فاصله غیر قابل اغماض از کشیدگی فنر ارتباط‌دهنده قیمت‌ها ایجاد می‌شود.در نهایت دو راهکار بیشتر وجود ندارد یا اینکه این فنرها به هم نزدیک شوند یا اینکه واگن‌ها از همدیگر جدا شوند، به‌عبارت علمی وقتی پول از بانک‌ها تخلیه شد قیمت‌ها شروع به حرکت می‌کند. قیمت‌هایی که غیر قابل کنترل هستند و دولت اختیاری در کنترل آنها ندارد مسیر خود را پیش می‌گیرند و رفته رفته فاصله آنها از قیمتهای مهارشده افزایش می‌یابد راهکار اصلی در این شرایط برای مهار تورم نزدیک‌تر کردن قیمت‌ها به همدیگر است، بر همین اساس تأکید داریم که بایستی قیمت ارز در کشور به‌صورت تک‌نرخی در آید.در موضوع نرخ ارز دو چالش جدی در اقتصاد ایران وجود دارد، اولی موضوع سامانه نیما است که می‌توان دو کارکرد عمده برای آن تعریف کرد. در سامانه نیما صادرکننده که عمدتاً صادرات ثروت ملی مثل فولاد، مواد معدنی و مواد پتروشیمی را که از رانت انرژی برای تولید آنها استفاده شده است صادر می‌کند، ملزم به بازگشت ارز است. بانک مرکزی تأکید دارد چون صادرکننده از رانت ارزان و رانت انرژی استفاده کرده است باید ارز حاصل از صادرات را به‌نرخ مشخص به بازار سامانه نیما بازگرداند در اینجا رانت صادرکننده به واردکننده‌ها منتقل می‌شود.کارکرد دوم سامانه نیما متمرکز کردن اطلاعات غیرمتمرکز صادرکنندگان کشور بوده است. در یک برهه ۱۲ سال در بانک‌های اماراتی کار کردم در تمام این مدت فکر می‌کردم منابع شرکت‌های بزرگ پتروشیمی ایرانی در حسابهای افراد ایرانی است، اما زمانی که تصاویر نمونه‌هایی از این حساب‌ها در تلگرام منتشر شد همه متوجه شدند که عمده حساب‌ها برای دور زدن تحریم‌ها در بانک‌های خاص نگهداری می‌شده است که متأسفانه این اطلاعات در معرض خطر قرار دارد.به‌خاطر سیاست‌گذاری غلط در حوزه ارزی کل ارز حاصل از صادرات نفتی و غیرنفتی از دست رفته است. هم‌اکنون صادرکننده برای بازگشت ارز صادراتی توجیهی ندارد. آنها می‌گویند “عرضه ارز پتروشیمی با نرخ ۱۲ هزار تومان در گذشته عقلانی نبوده است و ما با عدم بازگشت ارز اقدام عقلانی انجام می‌دهیم.”، به همین دلیل است که می‌گوییم چندنرخی شدن ارز باعث ادامه نوعی واگرایی می‌شود، به‌عبارت ساده‌تر هرچقدر رشد قیمت ارز بالاتر باشد ورودی ارز صادراتی در بازار نیما کاهش می‌یابد.برخی معتقدند می‌توان با پیمان‌سپاری ارزی، امکان بازگشت ارز را بهبود داد اما توجه داشته باشید که از ابتدای انقلاب این اقدامات انجام شده است و تاکنون چندان مؤثر نبوده است. برای جمع‌بندی در حوزه ارزی می‌توان گفت که بازار نیما و ارز چندنرخی دو چالش عمده بود که باعث شده در حوزه ارزی نتوانیم ابزار حکمرانی مناسبی داشته باشیم.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.