نعمت احمدی – حقوقدان
کیوسک خبر – یکی از حقوق اولیه افراد در مقابل دولت برابر قانون اساسی و حق حاکمیتی که دولتها برای خود قائلند، تامین حداقل زندگی مردم و برآورده شدن نیازهای اولیه آنهاست. در گذشتهای تاریخی میخوانیم در مقاطعی با قحطی، زندگی مردم دچار اختلال شده و بعضا در مواردی مثل سال ۱۲۹۷ در قحطی بزرگ، میلیونها نفر از مردم ایران کشته شدند. اگر در آن زمان به علت نبود مایحتاجی امکان تهیه آن برای مردم از هر نظر فراهم نبود و نزدیک به یک سوم جمعیت کشور تلف شدند، هماکنون به مرحلهای رسیدیم که با بودن مایحتاج عمومی، به علت وضعیت خاص ترابری این روزگار که تهیه و تامین مایحتاج عمومی از فراسوی مرزها، چه زمینی، چه هوایی و دریایی مهیاست اما پرداخت وجه آن وقتی که از توان اکثریت جامعه که به گفته مسئولان زیر خط فقر هستند خارج است، تفاوتی با قحطی بزرگ سال ۱۲۹۷ و قحطیهای دیگر در تاریخ ندارد. وقتی که تخممرغ که غذای فقیرانه مردم است و به گفته آقای علمالهدی، امام جمعه مشهد برگردیم به زمان اشکنهخوری به شانهای ۷۰هزار تومان رسیده است، آیا نمیتوان از قحطی یاد کرد؟ نگاهی به لیست قیمت چند ماده اولیه پروتئینه گیاهی بیندازیم: لوبیاچیتی ۷۰ تا ۷۹ هزار تومان، لوبیا قرمز ۴۵ تا ۶۰ هزار تومان، لپه ۵۰ تا ۵۸ هزار تومان، عدس ۴۰ تا ۴۸ هزار تومان و نخود ۳۸ تا ۵۸هزار تومان! صحبت از گوشت، مرغ و ماهی نیست که امکان تهیه آن برای اقشار مختلف کشور مهیا نیست اما پروتئین گیاهی که قوت لایموت مردم است نیز امروزه همانند پروتئین گوشتی امکان تهیهاش فراهم نیست. مسئولانی که از جمعیت به ۱۵۰ میلیون تا ۲۰۰میلیون نفر میگویند یا مسئولی که اعلام میکند خرابیهای فلان کشور را حاضریم ترمیم کنیم، آیا سری به فروشگاههای داخل کشور در گوشه و کنار همین شهر تهران میزند؟ کافی است مراجعهای به نانواییهای محل بکنیم. وقتی که دفتر نان قسطی در برخی از نانواییها عرضه میشود، وقتی که نانواییها تابلوی احسانی را به روی شیشه خود نصب کردهاند که با خرید یک نان و هدیه آن به بینوایان مانع سارق شدن افراد بشوید، چه میتوان گفت؟ دولت از کسری بودجه بالایی یاد میکند. مسئول سازمان برنامه و بودجه از عدم افزایش حقوق کارمندان در سال آینده سخن به میان میآورد. مردم ماندهاند چه کنند؟ کافی است نگاهی به پروندههای کیفری دادسرا و نیروهای انتظامی بیندازیم. به گفته یکی از مسئولان انتظامی بیش از ۵۰ درصد از سارقین برای نوبت اول است که دست به سرقت میزنند آنهم سرقتی برای زنده ماندن. کافی است به کارخانجات، مزارع و باغات اطراف سری بزنیم. سرقتهایی صورت میگیرد که باعث تعجب است. سرقت محصول و میوه و یا اعلام شهرداری مبنی بر اینکه ماهیانه چند هزار پرونده سرقت اموال شهرداری از کابل برق گرفته تا درپوش فلزی سازمان آب و دیگر اموال فلزی مثل گاردریل جادهها و خیابانها را شاهد هستیم، چه باید کرد؟ دنیای امروز ایران به یک دوی ماراتن زنده ماندن در مقابل تهیه قوت لایموت تبدیل شده است. فکر میکنید کسانی که شاغل هستند، امکان تهیه حداقل زندگی خود را دارند؟ برای نمونه، حقوق کارگران زیر سه میلیون تومان است. با پرداختهای جانبی به چهار میلیون تومان اگر برسد، کارگری خوشبخت است. آیا نمیشود یکی از مسئولان برای یک ماه، خود را در جای کارگری که شغل دارد و او را جزء فقرای جامعه به حساب نمیآورد، بگذارد. با روزی یکصد یا ۱۵۰هزار تومان آیا میشود زندگی کرد و زنده ماند؟
غذا، مسکن، لباس، بهداشت، با این مبلغ آیا امکان عملی دارد؟ بخش وسیعی از مردم ایران به جادوگرانی تبدیل شدهاند که با سحر و جادو با حقوقی کمتر از ۱۵۰هزار تومان در روز نمیدانم چگونه زندگی خود را میگردانند؟ توقع از دولت این بود که بهجای فرافکنیها و انداختن گناه به گردن دولتهای سابق اعلام کند که چه برنامهای برای تامین حداقل معاش مردم دارد؟ پروتئین گوشتی که حذف شد، پروتئین گیاهی هم که امکان تهیه ندارد، چه باید کرد؟ سوال این است آیا بهتر نیست بهجای آرزوهای دور و درازی که در شرایط خاص میشود به آن پرداخت و لابد مسئولان کشوری دنبال تحقق آن هستند، برای مردم کوچه و خیابان کاری کرد که امکان زنده ماندن تا تحقق رویاهای دور و دراز مسئولان فراهم آید؟ دولت پیچهای خطرناک اقتصادی که پیدا میکند، دست در جیب مردم میکند. موسسات مالی تشکیل شدهاند؛ بیش از ۳۷ هزار میلیارد پول مردم در صندوقهای موسسات مالی مجاز و غیرمجاز ریخته شد و چون ناتوان از پرداخت شدند، سپردهگذاران به دنبال وصول مطالبات خود برآمدند. آقای حسن روحانی، رئیسجمهور وقت صریحا اعلام کرد که دست در جیب مردم کردیم و ۳۷ هزار میلیارد تخلفات موسسات مالی را پرداخت کردیم. همان موسساتی که کینه از آقای ولیا… سیف گرفتند. دوباره در دولت سابق همه مسئولان در بهترین ساعات پربیننده رادیو و تلویزیون دم از بورس و سرمایهگذاری مطمئن در بورس زدند و تا مرداد سال ۱۳۹۹ آنچنان صحنه متقلبانهای چیده شد و بیش از ۵۰ میلیون نفر فریــب این صحنهگردانیها را خوردند و با فروش مایملک خود مبالغ هنگفتی روانه بورس شد. ناگهان بهاصطلاح حباب دولت ساخته بورس ترکید و کل ثروت ۵۰ میلیون سپردهگذار هوا و هدر شد. البته هوا و هدر نشد، وارد خزانه دولت شد و دولت اینبار نیز به این صورت دست در جیب مردم کرد تا بودجه خود را به ظاهر تامین کند. با این افزایش قیمتها و با ثابت ماندن حقوق حقوقبگیران و با گسترش بیکاری و تعطیلی اکثر کارخانجات و اضافه شدن سیل انبوه بیکاران به جمعیت جامعه اینبار دیگر دنبال چه موضوعی هستید؟ آیا بهتر نیست باور داشته باشیم «من لامعاش له لا معاد له» کسی که معاش ندارد معاد ندارد. یا به فرمایش مولا علی(ع) «فقر از در وارد شود، ایمان از پنجره فرار میکند.» به فکر ایمان مردم باشید. قرار بود ما دنیا و آخرت مردم را بسازیم. آخرت که دست خداست، بیایید به این وعده ساده یعنی ساختن دنیای مردم به قدر زنده ماندن را عمل کنید. اگر وضع به همین منوال پیش برود، اینبار با گرسنگان و پابرهنگان و ضربآهنگ قابلمههای خالی چه خواهید کرد؟
https://www.kioskekhabar.ir/?p=123830