امید فراغت – روزنامهنگار
کیوسک خبر – جامعه امروز ایران بهواسطه فناوری و تکنولوژی در قالب دادههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و… به درستی به ابعاد پیدا و پنهان واقعیتهای ایران و جهان و همچنین تقابل و تعاملهای منطقهای و جهانی آگاه هستند و به تعبیری میدانند تقابل بلوک غرب و شرق برای چیست و مهمتر اینکه به درستی قد، قواره و مختصات طرفداران بلوک غرب و قد و قواره و مختصات طرفداران بلوک شرق را میدانند. به عنوان مثال اقتصاد ژاپن، کرهجنوبی، هند، ترکیه، برزیل، مالزی و… ،که به نوعی با روش و منش اقتصاد غربی پیش رفتهاند، گواه این مدعاست و اقتصاد کرهشمالی، ونزوئلا، کوبا و…، که با روش و منش اقتصاد شرقی پیش رفتهاند نیز به عنوان نمونه در معرض دید جهانیان قرار دارد! اگر چین هم خود را به عنوان قدرت اقتصادی در جهان امروز مطرح کرد با استفاده از همان ادبیاتِ اقتصاد غربی بود، در غیر این صورت به هیچ عنوان چین نمیتوانست به عنوان قدرت اقتصادی مطرح شود! باید پذیرفت در دنیای امروز هیچ کشوری نمیتواند ادعای استقلال داشته باشد و هر کشوری به دلیل تامین منافع ملیاش ناگزیر است که روابطی متناسب و متوازن بر اساس منافع با قدرتهای جهانی برقرار کند! به عنوان مثال قرارداد پرحرف و حدیث ۲۵ ساله ایران با چین به چه دلیل یا دلایلی است؟ قراردادهای کوتاهمدت و بلندمدت با روسیه در راستای چه اهدافی معنی و مفهوم پیدا میکند؟ کشورهای قدرتمند بلوک غرب و شرق بیشترین بهرهبرداری و سودها را از جنگ و خونریزیهای منطقه خاورمیانه میبرند و دلیل آن هم ثروتهای طبیعی خاورمیانه است! بنابراین کشورهای کمترتوسعهیافته یا در حال توسعه به عنوان ابزاری در سیاستهای خرد و کلان جهانی کشورهای توسعهیافته به حساب میآیند و بدون نظر و دخالت آنان نمیتوانند اقدام و عمل داشته باشند و به تعبیری اگر اقدامی خودسر داشته باشند هزینه و تاوان سنگینی خواهند پرداخت! کشوری موفق است که بتواند روابطی معقول، مطلوب، متوازن و متناسب بین غرب و شرق برقرار کند در غیر این صورت قربانی جنگ سرد بین قدرتهای جهانی خواهد شد و هیچگاه رنگ و روی توسعه را نخواهند دید! گاه حتی حکمرانان جوامع کمتر توسعهیافته یا در حال توسعه با وجود اینکه میدانند مسیر اقتصادی، فرهنگی و سیاسیشان اشتباه است اما به دلیل عدمتوازن در روابط بینالملل جرات نمیکنند از ترس قدرتهای جهانی؛ چه بلوک غرب و چه بلوک شرق، مسیرشان را تغییر بدهند! و در این بین فقط و فقط ملتهایشان هزینه عدمدرک صحیح سیاستهای خارجیشان را پرداخت میکنند! به عنوان مثال آیا روسیه و چین اجازه میدهند کرهشمالی، کوبا و ونزوئلا بدون اجازه آنان تغییری در روش و منش سیاست خارجیشان اعمال کنند؟ قاعدتا پاسخ خیر است! چین و روسیه میگویند ما از حکمرانیتان در برابر مخالفان دورنی و بیرونی مراقبت میکنیم اما تا هنگامی این کار را انجام میدهیم که حرف گوش کنید، در غیر این صورت خودمان هم باعث تغییر و تبدیلتان خواهیم شد! بنابراین سیاستمداران و حکمرانان هوشمند و واقعیتگرا میدانند اگر در روابط و مناسبات بینالمللی در فضای موازنه و تعامل حداکثری نباشند در تقابلهای قدرتهای جهانی قربانی خواهند شد و پیوسته باید برای حفظ منافعشان که حتی میتواند منافع ملی هم نباشد! باید بلهقربانگوی قدرتها باشند در غیر این صورت از چشم آنان خواهند افتاد و مصداقهای تاریخی نیز گواه این مدعاست!
https://www.kioskekhabar.ir/?p=103402