×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : پنج شنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳
تاثیر نقش ژئوپلیتیکی ایران در شانگهای

ابوالفضل ظهره‌وند؛کارشناس مسائل بین الملل
کیوسک خبر ـ سازمان اکو که از اوایل دهه ۷۰ شکل گرفته و با وجود آنکه پنج دهه از عمر و پایه ریزی آن می گذرد، به دلایل مختلف خصوصا بعد از انقلاب نتوانسته و نخواهد توانست، به آن اهدافی که شکل دهنده های این سازمان یعنی ایران، پاکستان و ترکیه دنبال می کردند، دست یابند. در حال حاضر هم که پدیده ای چون شانگهای اتفاق افتاده و تحولاتی که فی مابین روسیه، چین و ایران از یک سو و امریکا و ناتو از سوی دیگر جریان دارد، این دورنما بیش از پیش تیره و تار خواهد بود و من تصور می کنم که کماکان ما این حالت احتضار را در مورد این سازمان شاهد خواهیم بود. نکته قابل توجه در این میان این است که با توجه به اینکه ترکیه یکی از ارکان اصلی این سازمان است، به اعتقاد من شاید همین کشور عامل اصلی در عدم تحقق آرمانهای اکو باشد، زیرا ما در حال حاضر شاهد هستیم که ترکیه با وجود مشکلات و معضلات اقتصادی و همچنین واقعیتهای ژئوپلتیکی منطقه که باید او را به سمت همگرایی بیشتر با ایران، روسیه و منطقه جلو ببرد، اما از یک سو ماموریتهای ناتو را دنبال می کند و از سوی دیگر، بی توجه به ملاحظات ژئوپلیتیکی ایران و روسیه دنبال اهداف پان ترکسیم در آن جا است.از طرفی ترکیه در شانگهای نیز عضویت ندارد، ضمن اینکه آنکارا مسائل را امنیتی و سپس سیاسی دنبال می کند. ترکیه دنبال راهبردهای ژئوپلیتیکی آغشته به اخوانی گری در منطقه است. همچنین، این کشور همزمان در حال بازی در اسرائیل در خصوص جمهوری آذربایجان و جنوب قفقاز است. روندی که ترکیه دنبال می کند، برخلاف ملاحظات ژئوپلیتیکی ایران، روسیه و حوزه آسیای میانه است؛ یعنی این کشور در حال ایجاد روندهایی است که در تعارض با پیمانی که روسیه با کشورهایی مانند قزاقستان، قرقیزستان ،ترکمنستان و برخی از کشورهای حوزه قفقاز منعقد می کند، است. بر همین اساس، این مجموعه نمی تواند اتفاق مثبتی را شکل دهد، چرا که موجب اخلال در پیمان شانگهای که هم امنیتی و هم اقتصادی است، نیز خواهد شد. لذا، این بازی متعارض، بر هم زننده ملاحظات ایران است؛ در صورتیکه ترکیه و ایران می توانستند در قالب یک همکاری قوی تر در خارج از شانگهای و اکو، منطقه را وارد دوره جدیدی از منطقه گرایی کنند. این همان ترکیه ای است که اروپاییها آن را راه نداده و نخواهند داد. در حال حاض هم به خاطر مواضع ضد اسلامی هلند و سوئد، به خصوص برای عضویت سوئد در ناتو دچار چالش با آنها شده است. این مسائل نشان دهنده رفتار متعارض و نامتوازن یکی از بنیان گذاران اصلی اکو است که زیر سوال رفته است؛ در حالی که اردوغان، پاکستان را نیز وارد عرصه ژئوپلیتیکی ایران کرده و در کنار جمهوری آذربایجان مانور مشترک برگزار می کند. از طرف دیگر، رفتار متناقض پاکستان نیز به عنوان یکی از اعضای اصلی اکو، قابل مشاهده است و موجب بروز مشکل دیگری در منطقه شده است. پاکستان از یک سو با چین در حال پیشبرد همکاری راهبردی است و از سوی دیگر با پشتوانه امریکا، عمران خان را بر کنار کرده و تیمی بر سر کار آورده که رابطه گرمی با عربستان داشته و گرایش به سمت امریکا و انگلیس دارد. در حالی که در برخی از مناطق این کشور بیش از ۱۲ ساعت قطعی برق مشاهده می شود، اما پاکستان حاضر نشده تا خط لوله صلح را تکمیل کرده و از آن استفاده کند. بنابراین، با توجه به اینکه در این حد از تنش، تعارض ژئوپلیتیکی و چالشهای زیرپوستی در منطقه هستیم، چگونه می توان انتظار داشت که سازمانی مانند اکو حوزه صرفا اقتصادی مشترک ایجاد کند. پایه همکاری های راهبردی و بلند مدت اقتصاد، همراستایی و همسویی در مسائل امنیتی است. زمانی که ملاحظات امنیتی و ژئوپلیتیکی ارکان اصلی این سازمان همراستا شد، می توان انتظار داشت که اقتصاد هم به شکل درستی نمایان شد. روی دیگر اقتصاد، امنیت و سیاست است؛ در حالی که مشکل اصلی اکو در نوع نگاه به طبیعت ژئوپلیتیکی منطقه است. بنابراین، زمانی در اکو امکان رخ دادن اتفاقات مثبت وجود دارد که در مسائلی مانند ایجاد امنیت و صیانت از امنیت ژئوپلیتیکی منطقه همراستا باشیم، در حالی که ایران به تنهایی در حال انجام این ماموریت است و اعضا می توانستند همکاری های موثری را شکل دهند. اکو در حال حاضر صرفا یک سازمان تشکیلاتی و هزینه بر است که به اعتقاد من با تشکیل پدیده ای مانند شانگهای؛ کار این سازمان تمام شده و در حال احتضار است. روسیه، چین، ایران و کشورهای عضو شانگهای دارای نگاه همراستایی در حوزه مسائل امنیتی هستند؛ در حالی که در مناقشه قره باغ، آنکارا تکفیری ها را از لیبی و منطقه در مقابل ارمنستان منتقل کرد. نکته مهم دیگر که باید توجه داشت این است که ایران در قلب منطقه قرار دارد و به عنوان پل ارتباطی شمال به جنوب و شرق به غرب در نظر گرفته می شود؛ ضمن اینکه به آبهای گرم مانند خلیج فارس و دریای عمان دسترسی داشته و هاب انرژی منطقه است. بنابراین، ما با تمرکز بر توسعه روابط دوجانبه، نیاز به گره زدن مناسبات خود به اکو نداریم. بعضا، زمانی سازمانهای منطقه به کار می آیند و موثر واقع می شوند که کشورها دارای روابط دوجانبه نباشند؛ در حالی که جمهوری اسلامی ایران از این روابط دوجانبه برخوردار است و نگاه همسویی در مسائل امنیتی با روسیه، چین و کشورهای آسیای میانه مانند تاجیکستان و ازبکستان و برخی از کشورها مانند ارمنستان که ممکن است به شانگهای بپوندد، دارد. لذا، ما در قالب روابط دوجانبه و در چارچوب پیمان شانگهای در حال برداشتن این گامها هستیم، در حالی که سازمان همکاری شانگهای نقش امنیتی ایران را اذعان داشته است. به اعتقاد من، علت اصلی پذیرش ایران در شانگهای، به خاطر برخورداری از نقش امنیت ساز بودن جمهوری اسلامی است، زیرا نقش ایران، مورد نیاز روسها، چینی و یا بنیان گذاران این سازمان بوده است. به همین دلیل آنها آغوش خود را باز کرده و ما می توانیم روی دیگر سکه که همکاری های اقتصادی باشد را به خوبی ببینیم و از ظرفیتهای خود بهره مند شویم. واقعیت این است که در خصوص ترکیه و پاکستان این نقش قابل مشاهده نیست. لذا، هر دو کشور باید مواضع خود را با گروههای تکفیری مشخص کرده و ملاحظات امنیتی منطقه را مد نظر قرار داده و رعایت کنند. اما این اتفاق تا کنون رخ نداده و اکو خسته تر و بی حال تر از آن چیزی است که بشود بدان امیدی بست و قابل جمع و مقایسه با شانگهای نیست. با توجه به موقعیت ایران و اهمیت شانگهای، ما باید حضور پررنگ در این سازمان را به صورت جدی دنبال کرده و موازی با همکاری های منطقه ای، روابط خود را با اعضای آن گسترش دهیم.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.