سیدهاشم اورعی؛ کارشناس حوزه انرژی
کیوسک خبر ـ در تمام پیشبینیها گفته شده که در سال ۱۴۱۰ حدود ۳۰۰ میلیون متر مکعب در روز کسری گاز خواهیم داشت و آنچه در تمام پیشبینیها متفقالقول دیده میشود اینکه اینکه با ناترازی فزاینده مواجهیم و فاصله تولید و مصرف در حال افزایش است و حتی اعداد کسری تا ۵۰۰ میلیون متر مکعب هم رسیده است و این عجیب نیست. در زمستان سال گذشته بخش قابل توجهی از کشور با کمبود گاز مواجه شد مثلا گاز تربتجام ۲۴ ساعت قطع بود و کل شهر یخ زد و این در حالی است که در آن زمان سرما گاز تمام صنایع را هم قطع کرده بودیم. یعنی اینگونه نبود که دلمان خوش باشد صنایع متوقف نیستند و نقشآفرینی میکنند و قسمت فعال اقتصاد در تولید ناخالص ملی کار میکند، علاوه بر آن به دلیل عدم سرمایهگذاری و عدم برخورداری از فناوری روز امکان حفظ فشار در میادین پارسجنوبی را نداریم، بنابراین دائم با کاهش و افت فشار و کم شدن تولید مواجهیم. از سال ۱۴۰۴ هر سال معادل یک فاز پارسجنوبی را از دست میدهیم، یعنی علیرغم تمام سرمایههایی که صرف کردیم هر سال یک فاز را تعطیل میکنیم و این در حالی است که میادین پارس جنوبی مهم است زیرا اولا ۷۰ درصد گاز مصرفی کشور را تامین میکند موضوع دیگر اینکه بند ناف برق نیز به گاز بسته است، به طوری که خوراک ۹۲ درصد کل برق تولیدی کشور گاز است یعنی به محض اینکه با کمبود گاز مواجه میشویم با کمبود برق هم مواجه خواهیم بود، بعبارت دیگر کسری گاز را با برق هم نمیتوانیم جبران کنیم دلیل آن اینکه انگار ما چیزی به نام تامین امنیت انرژی نشنیدهایم، حال آنکه باید تا جایی که میتوانستیم برق را از گاز مستقل کرده و به سمت تجدیدپذیر میرفتیم. در پرتغال در ۳ ماهه اول سال میلادی جاری برای اولین بار ۵۱ درصد کل برق تولیدی از باد و خورشید و اسپانیا ۴۶ درصد بوده است، در دانمارک ۵۵ درصد کل برق تولیدی از باد است در انگستان در سه ماهه اول سال میلادی جاری برای اولین بار تولید برق بادی بیشتر از برق گازی شد. عربستان و امارات هم برنامههای بزرگی در این حوزه تعریف کردهاند، اما در ایران حدود ۹۲ درصد کل برق کشور به گاز وابسته است، ما تنها یک درصد تجدیدپذیر و یک درصد هم برق هستهای داریم. ما برای تولید برق هستهای ۶ میلیارد دلار در نیروگاه بوشهر خرج کردهایم اما فقط یک درصد برق تولیدی کشور از نیروگاه هستهای است، چندین سال است که شعار برق تجدیدپذیر میدهیم هنوز تولید آن یک درصد هم نمیشود. به عبارت دیگر اگر عینک سیاسی را برداریم فقط حرف بیهوده زدهایم و هیچکاری برای صنعت برق نکردیم، در سالی که سال افزایش تولید است شرکتهای برق به صنایع برنامه خاموشی میدهند و صنعت را به دلیل نبود برق تعطیل میکنند و همه این چالشها در حالی است که در کشوری که کل برق به گاز وابسته است، در واقع گاز هم نداریم. اکنون حرف از واردات گاز و آن هم در کشوری که ۹ درصد کل ذخایر نفت جهان و ۱۷ درصد کل ذخایر گاز جهان را دارد، ما در اواسط دهه ۵۰ خورشیدی دومین صادکننده نفت جهان بودیم و امروز به جایگاه دهم سقوط کردهایم و تقریبا هیچ نقشی در این حوزه نداریم، ۵۰ میلیون بشکه نفت ایران در آبها سرگردان است و دنبال مشتری میگردیم و اکنون ما قرار است ۱۰ میلیون متر مکعب در روز از ترکمنستان واردات گاز داشته باشیم که باید پرسید این رقم در برابر مصرف ۷۵۰ میلیون متر مکعب چه گرهی از مشکلات را باز میکند؟ وقتی ۱۰ درصد رشد مصرف سالانه باشد یعنی بنا داریم یکهفتم افزایش مصرف را از ترکمنستان وارد کنیم. راه حل مشکل خرج دوباره پول بدون برنامه نیست، ضمن اینکه امروز دیگر پولی هم نداریم که خرج کنیم و تولید گاز را افزایش دهیم. ابتدا باید ببینیم مشکل کار کجاست اگر بنا باشد همچنان پول خرج کنیم نیروگاه و پالایشگاه بسازیم و فازهای پارس جنوبی و میادین جدید را توسعه دهیم درواقع شرایط کنونی را ادامه دادهایم، نتیجه این میشود که امروز آژانس بینالمللی انرژی اعلام میکند در کل جهان اگر تمامی یارانه انرژی را که همه دولتها پرداخت میکنند، در نظر بگیریم ۴۶ درصد متعلق به ایران است. این نشان میدهد پول نداشتن مسئله مراحل بعدی است مشکل ما این است که روشهایمان اشتباه است. اگر در یک جاده اشتباه حرکت میکنیم راه این نیست که سرعت را زیاد کنیم مسیر را باید تغییر دهیم ما اکنون ما در جاده درست نیستیم، مادامی که دولت دلالی انرژی میکند و در صحنه انرژی همهکاره است سهم بخش خصوصی در صنعت انرژی کشور ناچیز است، دولت خودش باید کمک کند، پول بهرحال پیدا میشود. مادامی که دولت انرژی را به قیمت مفت به مردم بدهد در بر همین پاشنه میچرخد، در سال ۱۳۵۷ قیمت یک لیتر بنزین ۱۰ ریال معادل نیم لیتر شیر در همان سال بوده است امروز قیمت شیر لیتری ۲۴ هزار تومان است یعنی اکنون باید قیمت بنزین ۱۲ هزار تومان شود، یک راهکار برای عبور از این ماجرا اینکه دست دولت باید از این بخش کوتاه شود و توزیع بنزین خصوصی شود تا این رویه اصلاح شود، یعنی قیمتها بر پایه عرضه و تقاضا تعیین شود. اکنون دولت ما عادت کرده ارباب باشد زیرا هیچوقت خلقکننده ثروت و متکی به مالیات نبوده است دولت مقسم و توزیعکننده ثروت بوده، چون روی نفت نشسته و فقط آن را تقسیم کرده است، دولت عادت کرده که پول در نیاورد و فقط پول نفت را تقسیم میکند، بنابراین برایش سخت است که این جایگاه اربابی را از دست بدهد و مردم را به چشم رعیت نبیند. زمانی دولت احمدینژاد از انرژی به عنوان ابزار سیاسی استفاده میکرد، یعنی یارانه انرژی میداد که محبوبیت بخرد و رای جمع کند و اکنون هم به کلی دیگر همین رویه ادامه دارد. ما سالها مسیری را اشتباه طی کردیم امروز راه برگشت سخت و طولانی شده و راهحل کوتاهمدت ندارد.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=192582