علی کاشمری- متخصص اقتصاد مالی
رشد اقتصادی، نیازمند سرمایهگذاری و سرمایهگذاری نیازمند تامین مالی است. به همین منظور بورس اوراق بهادار به عنوان یک بازار مالی شفاف و برخوردار از پشتوانه محکم قانونی یکی از بهترین گزینهها برای تامین مالی بنگاهها بشمار میرود. به عبارتی بازار بورس و چرخه اقتصادی هر دو میتوانند منجر به تقویت یکدیگر و بالعکس در مواقع بحرانی منجر به تضعیف یکدیگر در بلندمدت شوند. از طریق فعالیت در بورس میتوان فرآیند تشکیل سرمایه را سرعت داد و منابع مالی را از طریق پساندازهای کوچک و بزرگ به سوی مصارف و نیازهای سرمایهگذاری در بخشهای مولد اقتصادی حرکت داد. بر این اساس در یک اقتصاد متعادل و پویا میتوان از این طریق از حرکت سرمایههای کوچک و بزرگ بهسوی فعالیتهای غیرمولد (خرید طلا، ارز و …) جلوگیری کرد.در یک اقتصاد ایدهآل، ریسک سرمایهگذاری از طریق بازار بورس کاهش پیدا میکند. اگر بازارهای سرمایهگذاری مانند بورس وجود نداشته باشند، داراییهای سرمایهگذاری از پروژههای بزرگ و بلندمدت خارج شده و رشد اقتصادی هم به تبع آن کم میشود. بورس از طریق جمعآوری نقدینگی برای بنگاهها، امکان سرمایهگذاری بلندمدت را فراهم میکند. خریداران هم میتوانند با خرید سهام شرکتها در بورس، در تعداد زیادی از بنگاهها سرمایهگذاری کنند و اقتصاد را در جهت مولد حرکت داده و در افزایش رشد اقتصادی کشور کمک کنند. مواردی که گفتم یک تعریف کاملا علمی، ساده و خوشبینانه از سازوکار بورس است که تمایل دولت به ترغیب مردم برای فعالیت در بورس را توجیه میکند. افزایش رونق در بازار بورس در حال حاضر بسیار به نفع دولت است، از آن لحاظ که سهام بسیاری از شرکتهای دولتی را دولت در نظر دارد به بورس وارد کند و از طرفی سهام عدالت را که بخشی از بنگاههای آن در بورس وجود داشته اند ارزش سهامشان بالارفته و دولت عملکرد خود را در خصوص افزایش ارزش سهام عدالت مثبت نشان خواهد داد.با همه این تفاسیر باید دید سود مردم عادی در این بازار چقدر باشد بستگی به موارد متعددی دارد.به طورکلی با توجه به میزان تورم کشور و عدم ثبات اقتصادی ناشی از ضعف ساختارهای فعلی و شرایط بینالمللی، حذف صفر از پول ملی هیچ صرفه اقتصادی نخواهد داشت بلکه با طی دو سه سال نیاز به حذف مجدد چند صفر دیگر احساس خواهد شد و دولت را متوجه هزینههای بالاتری میکند. هیچ کشوری هم تا بحال تجربه موفق حذف صفر در شرایط بیثباتی اقتصاد و تورم بالا را نداشته است؛ بطور مثال ترکیه چندین دوره مجبور به تکرار این سیاست شد و تا وقتی که اقتصادش به ثبات نرسید، موفق نشد. کم هزینهترین تمهید در این راستا تبدیل ریال به تومان بود که مردم در محاوره به بطور طبیعی انجامش میدهند یا مثلا با توجه به حجم هر بازار تعبیر افراد از مقدار ۵ تومان (۵ هزار تومان یا ۵ میلیون تومان یا ۵ میلیارد تومان) متفاوت است و متوجه منظور هم نیز میشوند. مطمئنم تا چند سال آینده که سیاست حدف ۴ صفر عملی شود، با توجه به افزایش اسمی ارزشها، مجددا مردم برای خود معیارهای جدیدی درست میکنند؛ به عبارتی دولت همیشه چندین سال از مردم و بازار عقب است و کلی هزینه میکند که به مردم برسد ولی باز مردم از آن جلوترند. در خصوص تاثیر حذف صفر از پول در بازار بورس نیز باید توجه داشت که با حذف صفر، فقط ارزش اسمی داراییها کم میشود و نه ارزش واقعی آنها. از نظر تئوریکی تاثیر خاصی در روند بازار بورس و ارزش واقعی سهامها ندارد ولی مدتی مردم در این بازار همانند سایر بازارها سردرگم میشوند که زودگذر است ولی با این حال تغییر سطحهای روانی قیمت را به همراه دارد که قاعدتا با توجه به بیثباتی تورم در اقتصاد، تورم را در بعضی مقاطع ایجاد میکند.بطورکلی با توجه به وضعیت تورم، نقدینگی وارد شده به بورس و مقایسه با سایر بازارهای موازی در مقطع فعلی، به نظرم تا چند ماه آینده این بازار کماکان رشدی حداقل بالاتر از تورم واقعی را داشته باشد .مردم باید درک کنند بورس بازاری یک شبه مانند بازارهای غیر مولد نیست و باید در آن صبور باشند و با هر کاهش و افزایش قیمت، حرکتی هیجانی در فروش و خرید انجام ندهند. در تصمیمات خود به هیچ یک از حرفهای بمباران اطلاعاتی در فضای مجازی و دوست و آشنا در این خصوص اتکا نکنند. مثلا خیلی اتفاق میافتد که شایع شود فلان سهمی بر اساس فلان متد و تحلیلهای علمی رشد خواهد داشت، ولی باید در نظر داشت نتیجه این تحلیلها هیچ یک قطعی نیست. مثلا اخیرا شایع شد شاخص بورس به فلانی عددی که برسد قیمتها اصلاح میخورند، ولی با اینکه هیچ دلیل علمی نداشت، قدرت شایعه منجر به تردید خریداران و ریزش قیمتها طی چند روز شد. متاسفانه قدرت شایعات در حال حاضر این بازار زیاد است.دوم؛ آنکه تحلیلهای بنیادی و تکنیکال را فرا بگیرند که حداقل نیاز به یکی دو سال مطالعه و تجربه دارد. توجه داشته باشند که هر چه دانش خود را افزایش دهند، ریسکشان نیز کمتر میشود. افراد موفق در این بازار، سالها دروس تخصصی مخصوص آن را میخوانند.سوم؛ خریداران عادی برای فعالیت در بورس به هیچ وجه داراییهای خود را نفروشند. ممکن است در یک حساب سرانگشتی، بازده بورس مثلا بالاتر از افزایش قیمت ملک یا ماشین یا زمین باشد، به همین دلیل بعضی افراد تصمیم به فروش دارایی خود میکنند اما باید بدانند با جمیع ریسکهایی که اشاره کردم ممکن است بازده بالای بورس موقتی باشد و شاید با جمع سود حاصله (فرضا بالا هم باشد) و اصل پولشان حتی نتوانند همان ملک یا دارایی قبلی را در چند ماه آینده مجدد بخرند.چهارم؛ برای سرمایهای که به این بازار اختصاص دادند (هرچند مقدار کم) یک سبد متشکل از انواع سهام با ریسکهای مختلف تشکیل دهند؛ به عبارتی برای فعالیت در این بازار نیاز به سبدگردانی است و خرید یک یا دو سهم به تنهایی به امید سود سریع و کوتاهمدت بسیار خطرناک است.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=19609