علی بیگدلی؛ کارشناس مسائل بینالملل
کیوسک خبر ـ سیاست جدید کشورهای عربی به ویژه امارات در موضوع جزایر سهگانه ایرانی با دخالت دادن روسیه و چین در این مسئله با هدف آزاررسانی و تحت فشار گذاشتن ایران است و علاقه چین به سرمایهگذاری کلان در حوزه انرژی و نیاز شدید روسیه به گسترش روابط با مجموعه کشورهای عربی برای خروج از انزوا در وضعیت متزلزل فعلی موجب اعلام حمایت آنها از مواضع اعراب در این باره شده است. از همان گذشتههای دور در سال ۱۹۷۱ میلادی که انگلستان تحت فشار آمریکا و سازمان ملل، نیروهای نظامی خود را از شرق کانال سوئز خارج کرد با مشکلاتی در منطقه مواجه شد؛ مسئله استقلال بحرین که در نهایت با رفراندوم رأی آورد و انگلستان با حکومت پهلوی به این توافق رسید که به جای بحرین، این سه جزیره متعلق به ایران باشد و این جزایر به طور رسمی ضمیمه خاک ایران شد و چون ایران در آن زمان یک قدرت منطقهای بود تنها صدام با این اتفاق مخالفت کرد. در آن زمان امیر شارجه و رأس الخیمه نیز مقداری نگران شده بودند که به تهران سفر کردند و در گفتوگو با شاه از ادعای پیرامون جزایر دست کشیدند. در واقع این موضوع اساساً ارتباطی به امارات ندارد چون این کشور آن زمان وجود نداشت اما با تشکیل کشور امارات به مرکزیت دبی آنها از مدتها قبل دوباره ادعای تعلق این جزایر به خود را مطرح کردند که قطعا به جایی نخواهد رسید. امارات به هیچ وجه حق چنین ادعایی ندارد و اگر بنا به این نوع ادعاها باشد ایران هم باید ادعای بازگشت سرزمینهای فققاز را به سرزمین مادری بکند. در واقع سیاست امارات متحده عربی در این خصوص آزاررسانی و ایجاد چالش برای ایران است و دخیل کردن چین و روسیه، به منزله متحدان ایران، برای تحت فشار گذاشتن ایران است. براین اساس دولت باید قاطع و محکم در مقابل این ادعاها بایستد وگرنه ممکن است فردا روزی بر سر حوزه گازی آرش چنین کاری کنند که الان کویت و عربستان در حال این کار نیز هستند. لذا نباید بهبود و گشایش روابط با عربستان و امارات حساسیت ما را نسبت به این ادعاها کاهش داده و این تصور را در اعراب به وجود آورد که ایران درباره حاکمیت خود بر این جزایر نرمش نشان خواهد داد. حال اینکه چرا روسیه با وجود آگاهی از حساسیت بالای ایران نسبت به مالکیت و حاکمیت خود بر این جزایر این بیانیه را علیه تمامیت ارضی کشورمان امضا کرد، به این دلیل است که نقطه بقای روسیه در وضعیت فعلی در ارتباط گسترده با کشورهای عرب منطقه از جمله عربستان سعودی است؛ به ویژه اینکه در جریان جنگ اوکراین بین محمد بن سلمان و پوتین روابط دوستانهای ایجاد شده و میبینیم روسیه و عربستان در زمینه نفت همراهی زیادی دارند و این از معدود نقاط مفر روسیه در این شرایط است تا نشان دهد علیرغم تحریمهای آمریکا در کنج انزوا قرار نگرفته است. لذا گسترش روابط روسیه با عربستان و امارات منافع بسیار بیشتری از روابط با ایران برای آنها دارد چون میتوانند از طریق کنترل قیمت نفت، صادرات نفت و کاهش تولید نفت، با اعراب به تفاهم و اشتراک نظر برسد که این امکان در ارتباط با ایران برای آنها وجود ندارد و لذا یکی از دلایل اصلی امضای این بیانیه توسط روسیه، نزدیکی بیشتر به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و کسب منافع بیشتر در شرایط شکننده داخلی است. به اعتقاد من اکنون نظام بینالملل دچار یک نوع سردرگمی، بیبرنامگی و سرگیجگی است که شرایط خطرناک و بیثباتی را حاکم کرده و به نوعی شباهت زیادی به وضعیت جهان به ویژه اروپا در دوران قبل از جنگ جهانی دوم و اول دارد که آن زمان هم اروپا در یک بلاتکلیفی و سرگردانی به سر میبرد. در وضعیت کنونی نیز در منطقه ما میتوان چین وضعیتی را مشاهده کرد. کشوری مانند چین چون دنبال بازار است با همه کشورهای منطقه از جمله اعراب قراردادهای بلندمدت امضا کرده و از این منظر خلیج فارس بازار مطلوب و جذابی برای چینیها است. روسها هم برای اینکه به غرب نشان دهند در انزوای کامل سیاسی نیستند، تلاش میکنند خود را به هر نحو از این انزوا خارج کند و در این رابطه تنها حربهای که روسیه در اختیار دارد، اهرم انرژی است اما میداند بدون همکاری و توسعه روابط با عربستان و سایر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس امکان کنترل میزان تولید و قیمت نفت را ندارد و به همین دلیل به آنها نزدیکتر شده و میبینیم گاهی ایران در مرحله دوم اهمیت برای روسها قرار میگیرد و اعراب نیز از این نیاز روسها برای پیشبرد پروژهها و برنامههای سیاسی خود علیه ایران استفاده میکنند.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=196114