احمدرضا مسعودی، روزنامه نگار
بازارهای دارایی در ایران ماههاست با ثبات نسبی همراه با کاهش قیمت مواجه شده است؛پیشران بازارها،نرخ ارز است که با میخکوب شدن دستوری روی نرخ ۴۹ هزارتومان،رکود را حاکم بر بازارهای طلا،مسکن،خودرو و زمین کرده است.از طرف دیگر،پمپاژ اخبار سیاسی مثبت نظیر آزادسازی داراییهای بلوکه شده،دست کم این نوید را می دهد که تا پایان ۱۴۰۲ روند بازارهای دارایی در ایران ماههاست با ثبات نسبی همراه با کاهش قیمت مواجه شده است؛پیشران بازارها،نرخ ارز است که با میخکوب شدن دستوری روی نرخ ۴۹ هزارتومان،رکود را حاکم بر بازارهای طلا،مسکن،خودرو و زمین کرده است.از طرف دیگر،پمپاژ اخبار سیاسی مثبت نظیر آزادسازی داراییهای بلوکه شده،دست کم این نوید را می دهد که تا پایان ۱۴۰۲ روند حرکتی باثبات قیمت ارز حفظ شود؛اکنون شرایط به این شکل است که تنها نرخ ارز روی عدد ثابتی باقی مانده اما کالاهای خوراکی و نیازمندیهای روزانه مردم رکوردهای قیمتی جدیدی ثبت میکنند که این مورد سندی از دستکاری دستوری نرخ ارز است.
در باب اوضاع کنونی اقتصاد ایران باید اذعان کرد که سیاستگذار اقتصاد در همان تله ای افتاده است که دولت های پیشین هم گرفتار آن شدند. علم اقتصاد به ما این درس را داده است که نرخ ارز تابعی از تفاضل نرخ تورم و رشد اقتصادی است،اگر تورم در حوالی ۴۰ درصد است و نرخ رشد اقتصادی در حالت خوشبینانه تک رقمی مانده، پس تردیدی باقی نمیماند که سیاستگذار محترم برای کنترل فضای روانی جامعه،دست به ارزان فروشی ارز زده است. این سیاست از پیش محکوم به شکست، در کوتاه مدت و میان مدت دو پیامد منفی و مهلک خواهد داشت:اولا روند خروج سرمایه از کشور با شدت ادامه پیدا خواهد کرد چرا که صاحبان ثروت و افرادی که به منابع بانکی دسترسی دارند با دریافت ریال و تبدیل آن به ارز،به راحتی با استفاده از سیاستگذاری غلط فرآیند تهی شدن اقتصاد از سرمایه را سرعت می دهند که همین موضوع در آینده چالشهای بزرگی در مقابل تصمیمگیران دولت قرار خواهد داد.دوما،تجربه نشان داده بدلیل دلاریزه شدن اقتصاد ایران،در زمان رها شدن فنر نرخ ارز،شوک تورمی جدیدی در انتظار اقتصاد ایران خواهد بود که تمام تلاشهای فعلی سیاستگذار محترم در جهت برقراری آرامش اقتصادی بر باد خواهد داد. نکته بعدی آن است زمانی سیاست سرکوب نرخ ارز میتواند فوائد مثبت برای کشور به همراه داشته باشد که سرمایه گذاری در کشورجان بگیرد.در فضای فعلی که سرنوشت پرونده پرماجرا و فرسایشی رفع تحریم در ابهام مطلق قرار دارد و اساسا اقتصاد رنگ رونق را به خود ندیده است میتوان به این مسئله خوشبین بود که با تورم ۴۰ درصدی،نرخ ارز روی عدد فعلی ثابت بماند؟ آیا بهتر نیست در زمانی که اقتصاد رنجور ایران با مشکلات بزرگی نظیر منفی شدن نرخ تشکیل سرمایه روبرو است،با واقعی کردن نرخ ارز مانع از بروز رخدادهای بدتر شد؟ بنابراین بهتر است هرچه زودتر سیاستگذار اقتصاد با پرهیز از رفتارهای هیجانی و درس گرفتن از اتفاقات تلخ گذشته،متوجه این موضوع مهم باشد که هماهنگ کردن نرخ ارز با نرخ تورم و واقعی شدن تدریجی قیمتها به مراتب بهتر از شوکهای یکباره است.به زبان ساده تر:کنترل دستوری بازار برای مردم منفعتی ندارد چرا که آنها بر سر سفره آب رفته خود بهتر از تصمیم سازان دولت،واقعیات اقتصادی را درک میکنند!
https://www.kioskekhabar.ir/?p=202506