دکتر محمد حسن ترابی طی یادداشتی به یکی از ارکان زیست بوم کارآفرینانه برای حمایت و تسهیل در تحقق جهش تولید در کشور، نظام تامین مالی و در راس آن بانکهای تخصصی و توسعه ای پرداخته است که متن آن در ادامه آمده است:
هـدف از تأسـیس این بانک ها رسـیدگی بـه شکستهای بازار در تخصیص منابع مالی توسط دولتها و اولویت بخشی در انجام مسئولیت های اجتماعی در توسعه زیرساخت ها و صنایع زیربنایی کشور و حمایت مالی از پروژه های بلند مدت و پرریسک در تحریک توسعه اقتصادی است که کمتر مورد توجه سایر نهادهای تامین مالی قرار می گیرد. علیرغم تمام تلاش های صورت گرفته در زمینه تامین مالی بخش صنعت و معدن به عنوان رکن اصلی در توسعه اقتصادی کشور و و همچنین مشکلات به وجود آمده ناشی از تحریم ظالمانه نظام اقتصادی، این نهاد های مالی کمتر توانسته اند ماموریت و رسالت توسعه ای خود را ایفا نمایند و حال سؤال اصلی این است که “در این شرایط کارایی و اثربخشی بانک های تخصصی و توسعه ای مستلزم چه نظام تدبیری و الزامات نهادی است؟”
همان گونه که اشاره شد بانک های تخصصی و توسعه ای به دلیل تکمیل حلقه زنجیره تامین و ارزش، نقش و اهمیت زیادی در رشد و توسعه اقتصادی کشور و تحقق اقتصاد مقاومتی دارند. بر اساس مطالعات انجام شده می توان چهار فعالیت در الگوی کسب و کار برای بانـکهـای توسـعه ای تعریف کرد: الف) خدمات وام؛ ب) سرمایه گذاریها؛ ج) خدمات مشاوره د) سایر خدمات و فعالیتهای مالی و غیرمالی. در دسته اول از خدمات، بانکهای توسعه ای علاوه بر اعطای وام در سه طبقه کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت به تأمین مالی طرح ها از طریق روشهای تأمین مالی ساختار یافته و تأمین مالی با ابزارهای تابعه نیز می پردازند. سرمایه گذاری بانک های توسعهای در شرکتها معمولا به دو شکل تأمین مالی از طریق حقوق صاحبان سهام که همان آورده نقدی بانک در طرح است و دوم تأمین مالی میـانی و سـرمایه گـذاری خطرپـذیر انجام می شود. دسته سوم از الگوی کسب و کار بانـکهـای توسـعه ای، خدمات مشاوره و آموزش است که بانکهای توسعه ای علاوه بر تأمین مستقیم وجوه برای بنگاه هـا و کسـب و کارهای مختلف، در زمینه مدیریت برخی از امور نیز به آنها خدمات ارائه می کننـد. ایـن مجموعـه خـدمات شامل سازماندهی برای تأمین مالی ساختار یافته؛ ادغامها و اکتساب ها، تحقیقـات اقتصـادی، تحقیقـات بازار، ارزیابی تکنولوژی ها و آموزش می باشند.
بررسی ها نشان می دهد بانکهای تخصصی و توسعه ای با وظایف و تکالیف متعددی از سوی دولت مواجـه هسـتند و از سـوی دیگـر هماننـد بانکهای تجاری باید از قوانین و مقررات بانک مرکزی پیروی نمایند که این امر میتواند منجر به کاهش نوآوری و ریسک پذیری در این بانک ها شود. بر همین اساس، از جمله سؤالات محوری این است که آیا مؤسسات تأمین مالی تخصصی و توسعه ای دولتی باید از همان قواعد ناظر بر سایر بانکهای تجاری و خصوصی تبعیت کنند یا می بایست قوانین جداگانه ای بر آنها وضع شود؟ و آیا اعمـال محـدودیت بـر نـوع فعالیـت بانـک هـای توسعه ای می تواند منجر به ایفای مسئولیت توسعه ای این نوع از بانک ها در این شرایط ویژه کشور شود؟
در مبانی نظری الگوهای موفق بانکداری توسعه ای در دنیا، ابعاد شش گانه موفقیت این بانکها شـامل: محیط مساعد کشور، احکام و تکالیف قانونی مشخص، تنظیم مقررات و نظارت، حاکمیت و مـدیریت، پایـداری مـالی و ارزیابی عملکرد میباشد. با در نظر داشتن موارد مذکور و در شرایط فعلی علاوه بر سایر موضوعات دو راهکار اساسی شامل کمک دولت و مجلس در افزایش سرمایه بانکهای تخصصی و توسعه ای و امکان انجام سرمایه گذاری مستقیم در طرح های نیمه تمام تا مرحله راه اندازی و سپس واگذاری آنها می تواند در حمایت از بخش صنعت و معدن کشور بسیار مهم و تأثیرگذار باشد.
در موضوع افزایش سرمایه بانک و کفایت سرمایه اگر سرمایه بانک توسعه ای به کل تولید ناخالص داخلی را ملاک قرار دهیم ملاحظه می شود که دامنه این شاخص بین ۰٫۱ تا ۰٫۹ در نوسان است. سرمایه بانکهای توسعه ای همچون بانک توسعه چین، بانک توسعه ترکیه، بانک توسعه صنایع کوچک هند ۰٫۱ درصد از تولید ناخالص داخلی است و در بانک توسعه برزیل ۰٫۹ درصد و در بانک توسعه مالزی ۰٫۶ درصد است. این شاخص برای بانک صنعت و معدن ایران حدود ۰٫۲ درصد است که در نزدیکی مرز پایینی این توزیع قرار دارد. اگر میانگین این شاخص ۰٫۴ درصد در نظر گرفته شود، مشخص می گردد به منظور رسیدن نسبت مورد نظر برای ایران به میانگین کشورهای یاد شده، باید سرمایه این بانک با ثابت بودن تولید ناخالص داخلی ایران به ۱٫۶ میلیارد دلار برسد و این در حالی است که سرمایه بانک صنعت و معدن در حال حاضر حدود شصت هزار میلیارد ریال می باشد.
راهکار دیگری که می تواند به بانک صنعت و معدن در حمایت از تولید کشور کمک کند، مستثنی شدن از “دستورالعمل سرمایه گذاری مؤسسات اعتباری” به منظور امکان انجام سرمایه گذاری مستقیم تا مرحله راه اندازی و سپس واگذاری واحد تولیدی می باشد. سهم سرمایه گذاری مستقیم و مشارکت حقوقی به کل تسهیلات اعطایی شبکه بانکی حتی به یک درصد هم نمی رسد و به نظر می آید یکی از دلایل این موضوع ریشه در قوانینی دارد که محدودیت های جدی را بر سر راه بنگاه داری بانک ها اعمال می کند. البته ذکر این نکته مهم است که واگذاری اموال مازاد و شرکت های بانکی از طریق بورس یکی از اثرگذارترین برنامه های دولت در مردمی کردن اقتصاد، ایجاد شفافیت و راهکاری جهت تامین مالی سایر طرح هاست که می بایست مورد حمایت قرار گیرد اما به دلیل افزایش نرخ ارز و تحریمهای اعمال شده مشکلات فراوانی برای سرمایه گذاران در طرح های بزرگ و زیرساختی ایجاد شده و عملاً ادامه کار و توسعه فعالیت ها را بسیار سخت نموده که این موضوعات منجر به افزایش معوقات بانکی و غیرمولد شدن سرمایه های کشور گردیده است، به این ترتیب مستثنی شدن این بانک از دستورالعمل یادشده می تواند علاوه بر کمک به راه اندازی طرح های نیمه تمام و ایجاد اشتغال پایدار، نقش مهمی در تبدیل دارایی های غیر مولد به مولد داشته باشد.
بر اساس آنچه گفته شد بررسـی نظـام بانکـداری توسـعه ای در کشورهای موفق دنیا در تعریـف دقیق تکالیف، وظایف، نوع فعالیتها، حمایتها و چگونگی نظارتها در حصول به موفقیت این بانکها از یک سو و شرایط ایجاد شده در نظام اقتصادی کشور و تحریم های ظالمانه نظام استکبار و همچنین تاکیدات هوشمندانه مقام معظم رهبری در خصوص تعریف شعارهای اقتصادی طی چند سال اخیر ایجاب می نماید به منظور تحقق شعار جهش تولید و مرتفع نمودن مشکلات ساختاری در حوزه تامین مالی بخش صنعت و معدن که نقش مهمی در شکوفایی اقتصاد کشور دارد، نهادها حمایت های همه جانبه ای از بانک صنعت و معدن به عنوان بانک تخصصی و توسعه ای در حوزه تامین مالی این بخش، در تخصیص منابع و بازنگری در قوانین داشته باشند.