×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳
بررسی هویت‌های فرهنگی و اجتماعی در آموزش عالی ایران

نشست مجازی بررسی هویت‌های فرهنگی و اجتماعی در آموزش عالی ایران به میزبانی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی و با همکاری معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برگزار شد.

به گزارش ایلنا، رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در این نشست اظهار داشت: دانشگاه ساحت آزاداندیشی است که اگر وجود نداشته باشد نقض غرض است. اگر حوزه علوم اجتماعی بتواند در عملیاتی‌سازی دانشگاه فرهنگی و فرهنگ دانشگاهی با فلسفه مشارکت کند؛ چنان‌که به نظر می‌رسد بخشی از رسالت خود را انجام داده است و دانشگاه در معنای اصلی آن ظهور می یابد و از آموزشگاه فاصله می‌گیرد.

وی افزود: در معانی مختلفی که برای فرهنگ دانشگاهی عناصری وجود دارد که مهمترین آن عقلانیت، پرسشگری و آزاداندیشی است که باید در کامل‌ترین وجهش وجود داشته باشد.

میرزایی افزود: می‌توان به تأسی از سنت آلمانی و بنا به تعبیر هگل از «بیلدونگ» یا روح کلی سخن گفت و اشاره کرد که تخصص‌گرایی بیش از حدی که در دانشگاهها صورت گرفته، اساس دانشگاه را به فراموشی کشانده است. باید این روح کلی را به کار گرفت و براساس آن عمل کرد و گرنه هر چه از این روح کلی دور شویم، مشکلات ما هم در دانشگاه‌ها بیشتر خواهد شد. هرچند در دیدگاه هومبولت و کانت بیلدونگ معنی متفاوتی از این واژه نزد هگل دارد ولی با اغماض همان فرهنگ یا دانشگاه فرهنگ را می‌توان برای آن درنظر گرفت.

رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تصریح کرد: اگر نتوانیم آن روح کلی را که عقلانیت و فلسفه در آن جایگاه اساسی دارد حفظ کنیم، نوع حرکت دانشگاه هم متفاوت خواهد بود. در این زمینه کتاب «نزاع دانشکده‌ها» نوشته کانت که ترجمه آن را در مؤسسه در مرحله انتشار است بسیار راهگشاست.

میرزائی با اشاره به کتاب «ایده دانشگاه» کارل یاسپرس گفت: آزادی دانشگاهی امر چندان نامفهومی نیست هرچند آزادی مطلق در مقام تدریس زمانی معنا دارد که استاد خود تحقیق و پژوهش کرده باشد. از سوی دیگر این سخن بدان معنا نیست که استاد دانشگاه، جوهره ویژه‌ای دارد و می‌تواند در هر زمینه‌ای اظهارنظر کند.

وی با تأکید بر اینکه دانشگاه محل آزادی فکر و بیان است و اساساً دانشگاه ساحت آزاداندیشی است که اگر وجود نداشته باشد نقض غرض است، اظهار داشت: فکر می‌کنم اگر حوزه علوم اجتماعی بتواند در عملیاتی‌سازی دانشگاه فرهنگی و فرهنگ دانشگاهی با فلسفه مشارکت کند؛ چنانکه به نظر می‌رسد بخشی از رسالت خود را انجام داده است و دانشگاه در معنای اصلی آن ظهور می یابد و از آموزشگاه فاصله می‌گیرد. دانشگاه در کنار همه کارویژه و کاربردهای آنکه پاسخ به نیازهای صنعت و جامعه از جمله آن است، محیطی است که شاکله اصلی آن فرهیختگی است و اگر فرهیختگی یا به تعبیری فرهنگ، اتمسفر و کلیت و روح دانشگاه نباشد لحظه‌ای ارزش توقف و ماندن در آن وجود ندارد. دانشیار جامعه شناسی دانشگاه تهران در پایان پیام اصلی کتاب «نگاهی انتقادی به دانشگاه هاروارد» از آثار منتشره مؤسسه را همین نکته دانست و بر این نکته که معتبرترین دانشگاه‌های جهان نیز اعتبار خود را مدیون توجه به فرهنگ می‌دانند و برای آن سیاستگذاری مناسبی انجام می‌دهند را مورد تأکید قرار داد.

ایده دانشگاه و هویت دانشگاهی

رضا ماحوزی، عضو هیئت علمی گروه مطالعات فرهنگی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در سخنرانی خود از منظری فلسفی به ایده دانشگاه و هویت دانشگاهی پرداخت. وی گفت: منظور از ایده دانشگاه، عمدتاً درک فلسفی از دانشگاه است که شاید متفاوت از درک جامعه‌شناختی از دانشگاه باشد، چرا که روی ایده‌ای تمرکز می‌کند که قبل از هر چیز در ذهن است و بنابراین انتظار بر این است که با سایر مؤلفه‌هایی که در زمینه دانشگاه مطرح می‌‌کنند نسبتی برقرار کند. در این راستا تلاش دارم برکنار از تحلیل‌های موردی یا جامعه‌شناختی، روان شناسی، مدیریتی و … درباره کنش‌های دانشگاهی، واحد تحلیل و بحث را قدری جامع‌‌تر و در سطح یک ایده که دربرگیرنده این کنش‌هاست در نظر بگیرم.

ماحوزی خاطرنشان کرد: علاوه‌بر مؤلفه‌ها و جزئیات زیادی که دانشگاه‌ها با آن سروکار دارند مثلاً معاونت‌های موجود در سطح وزارت علوم و دانشگاه‌ها یا آیین نامه‌های متنوعی که در بخش‌های مختلف آموزشی، پژوهشی و حقوقی و استخدامی تدوین شده، می‌توان نگاه جامع‌تری هم به دانشگاه داشت و این پرسش را مطرح کرد که کلیت این ساختارهای دیوانی و اداری، نهایتاً چه کارویژه‌ای را برای دانشگاه‌ها درنظر می‌گیرند؟ مثلاً تربیت متخصصان دستگاه‌های اداری و دیوانی کشور یا تربیت متخصصانی توانا برای کارآفرینی، تربیت شهروندان متخصص ملی یا متخصصانی با گرایشات دینی انقلابی و ضد استعماری، یا متخصصانی جهان وطن با گرایشات وطن دوستانه، انسان دوستانه و طبیعت دوستانه؟ اینها انتظاراتی است که می‌توان از دانشگاه داشت و می‌توان انتظارات بسیار دیگری را هم فهرست کرد.

 

کنشگری سیاسی در دانشگاه‌ها در دوران کرونا

در ادامه نشست نیز دکتر عبدالامیر نبوی، عضو گروه مطالعات اجتماعی مؤسسه هم در سخنرانی خود به وضعیت کنشگری سیاسی در دانشگاه ها در دوران کرونا پرداخت و گفت: کنشگری سیاسی در دانشگاه‌ها در دوران کرونا مجازی‌تر شده و لذا در بررسی وضعیت موجود، باید بیشتر روی فضای مجازی و فناوری‌های ارتباطی تمرکز کنیم. از گذشته این سؤال مطرح بوده که آیا تحولات پرشتاب در عرصه رسانه‌ها و ارتباطات می‌تواند به سرعت به تحولات اجتماعی دامن بزند یا نه که در عمل روشن شد پاسخ مثبت است.

دکتر علیرضا مرادی، یکی دیگر از اعضای هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در سخنرانی خود به «جنبش چپ دانشجویی در دهه ۸۰» پرداخت و گفت: بعد از پیروزی انقلاب و مشخصاً در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ عمده فعالیت‌های سیاسی در دانشگاه معطوف به انجمن‌های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت بود و جمع یا گروه سیاسی دیگری در دانشگاه‌ها فعالیت نداشت. در دهه ۸۰ شاهد شکل‌گیری جریان چپ دانشجویی بودیم.

وی درباره خاستگاه‌های شکل‌گیری جریان دانشجویی چپ در این مقطع گفت: ریشه به وجود آمدن این جنبش به یک منازعه در عرصه سیاست، اقتصاد و اجتماع ایران برمی‌گشت؛ که ناشی از شکاف‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جامعه ایران بود که از آن جمله باید به مشکلات حوزه کار و سرمایه و گسترش نابرابری‌ها، انحصاری شدن مناسبات سیاسی و اختلاف‌های درونیِ سپهر سیاست، هژمون شدن باورهای فرهنگی معین اشاره کرد.

 

گروه‌های دانشگاهی به عنوان مهمترین بستر کنش‌گری دانشجویان

سخنران بعدی این نشست، دکتر مهدی حسین‌زاده فرمی بود که به بررسی وضعیت گروه‌های دانشگاهی به عنوان مهمترین بستر کنشگری دانشجویان پرداخت، و گفت: در دهه ۸۰ و ۹۰، مدیران فرهنگی متوجه شدند که نسل جدید با دو سه تشکل اصلی که تا آن زمان در دانشگاه بودند اقناع نمی‌شود این بود که کانون‌های فرهنگی، ادبی و هنری و اجتماعی و نشریات دانشجویی تقویت شدند اما در سال‌های اخیر نه تنها به اقتضای فضای جدید و مواجهه با نسل جدید، قالب‌های جدیدی تعریف نشد بلکه برای همان قالب‌هایی هم که بوده، رقیب و شبیه درست شد بگونه‌ای که با انجمن‌ها و تشکل‌هایی در دانشگاه مواجهیم که اسم و شکل تشکل‌های دهه‌های پیش را دارند ولی اعضایی کاملاً متفاوت با دغدغه‌هایی دیگر دارند و محتوای فعالیت آن‌ها هم با آنچه در دهه‌های قبل در این تشکل‌‌های دانشجویی می‌دیدیم کاملاً متفاوت است. در واقع نهادهایی با دخالت مستقیم، تشکل‌هایی در ظاهر مشابه و همنام با انجمن‌ها و تشکل‌های دانشجویی ایجاد کرده‌اند که شرایط امروزش، هیچ سنخیتی با تاریخ این انجمن‌ها ندارد.

حسین‌زاده فرمی تصریح کرد: تنها قالب جدیدی که در این سال‌ها در دانشگاه‌ها دیده‌ام جنبش عدالت‌خواه دانشجویی است که شبیه هیچیک از تشکل‌های قدیمی نیست و برای همین نسل است. ولی این قالب جدید هم الزاماً در دل وزارت علوم طراحی نشده است. اگر در دهه ۸۰ کانون‌های دانشجویی به درستی توسط وزارت علوم شکل گرفتند امروز هم وظیفه داریم متناسب با نسل جدید، قالب‌های جدیدی را شکل دهیم.

 

مصرف فرهنگی دانشجویان؛ تحلیل تغییرات و برآورد آینده آن

دکتر رضا صمیم، عضو هیئت علمی مؤسسه که در سه، چهار سال اخیر بر موضوع مصرف فرهنگی متمرکز بوده و در تحقیقات خود به نقش‌ها و کارکردهای غیر آموزشی دانشگاه در ایران هم توجه خاص داشته در سخنرانی خود به تحلیل روند تغییرات مصرف فرهنگی دانشجویان و برآورد آینده آن پرداخت. وی با اشاره به اینکه اینکه دانشگاه علاوه بر نقش آموزشی، محل رخدادهای غیرآموزشی هم هست، گفت: یکی از نقش‌های غیردانشی دانشگاه تربیت است که البته تربیت در دانشگاه کاملاً متفاوت با تربیتی است که در نهادهای سنتی تربیتی و پرورشی در ایران دنبال می‌شود. وی با بیان اینکه فرهیختگی، تخلق به اخلاق مدنی است و نقش تربیتی دانشگاه، تقویت اخلاق مدنی و شهروندی است، اظهار داشت: تولید و مصرف فرهنگی، بستر اصلی این تربیت متفاوت است که لازمه تحقق آن، آزادی است. اساساً دانشگاه به دلیل اینکه بیش از سایر ساختارهای اجتماعی، آزادی دارد می‌تواند زمینه این تربیت و خودتحقق بخشی را فراهم کند.

صمیم با بیان اینکه تولید و مصرف فرهنگی الزاماً به فرهیختگی منجر نمی‌شود، اظهار داشت: تولید و مصرف فرهنگی می‌تواند الگوی انتقادی یا منفعلانه داشته باشد و آنچه به فرهیختگی منجر می‌شود، تولید و مصرف فرهنگی انتقادی همراه با کنشگری است.

عباس وریج کاظمی، مدیر گروه مطالعات فرهنگی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی که در سخنرانی خود به تغییرات فرهنگی دانشگاه در دهه ۹۰ می‌پرداخت، گفت: وزارت علوم و نهادهای رسمی همچنان با فرهنگ به‌عنوان مقوله‌ای نخبگی برخورد می‌کنند نه امری معمول. وی در ادامه اظهار داشت: امروزه با شکاف‌های زیادی در محیط دانشگاه مواجهیم از جمله شکاف فزاینده در زندگی استادان و دانشجویان که گویی هر روز در ذهن دیگری بیگانه‌تر می‌نمایند. مسأله دیگری که در فضای فرهنگی دانشگاه‌ها با آن مواجهیم، کاهش روزافزون قدرت انجمن‌های دانشجویی است که عامل عمده آن نه محدودیت‌های اعمال شده از سوی قدرت سیاسی که ناشی از امر اجتماعی است.

کاظمی با اذعان به دخالت فزاینده سیاست در دانشگاه گفت: با این همه، شدت تحولات فرهنگی در دانشگاه‌ها و دگرگونی نقش انجمن‌های دانشجویی، بسیار فراتر از قدرت سیاسی است و اتفاقاً در تمام جوامع با چنین تغییراتی در اشکال کنشگری دانشجویان مواجهیم که ناشی از دگرگونی و توسعه زیرساخت‌های جدید ارتباطی و … است. این جامعه‌شناس خاطرنشان کرد: روند تغییرات به سمتی است که محافل دانشجویی روز به روز جای انجمن‌های علمی، صنفی و سیاسی دانشجویی را می‌گیرند؛ جمع‌هایی که خارج از قالب‌های رسمی مثل انجمن‌ها، کانون‌ها و … و بدون نیاز به اخذ مجوز در فضای حقیقی یا مجازی فعالیت دارند و با توجه به عدم کنترل توسط مراجع رسمی، قدرت و اثرگذاری‌ای فراتر از انجمن‌های دانشجویی دارند‌.

وی با اشاره به اینکه این نوع فعالیت فرهنگی مبتنی بر فرهنگ شهرت و سلبریتی‌هاست و به شدت هم با فان و فراغت گره خورده اظهار داشت: نسل جدید با ورود به فضای مجازی، فرصت بسیار بیشتری برای بروز خلاقیت دارد. تنوع و تکثر این فضا هم زمینه‌ساز خلاقیت هرچه بیشتر است. وی در پایان با بیان اینکه متولیان امور فرهنگی باید برای ورود به این حوزه ابتدا تحولات این حوزه را درک کنند و حداقل به عنوان مصرف کننده در این فضاها باشند، گفت: بخش‌های فرهنگی دانشگاه نمی‌توانند با تحولات عظیم این حوزه‌ها بیگانه باشند.

 

برچسب ها : ,

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.