×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : سه شنبه, ۶ آذر , ۱۴۰۳
رویای کودکی که دوست داشت گرگ شود/ اسطوره‌های قومیتی را جدی بگیریم

ماریا ماوتی، کارگردان مستند «اجه» معتقد است شخصیت اصلی این مستند تنها زمانی توانست موفق باشد که به سوی مادرش برگشت و از حمایت‌های او برخوردار شد. «اجه» روایتی متفاوت از زندگی یک کارآفرین موفق است.

به گزارش کیوسک خبر به نقل از ایلنا، «اجه» عنوان مستندی به کارگردانی ماریا ماوتی است. این مستند روایت زندگی عبدالستار یکی از کارآفرینان موفق منطقه ترکمن صحراست. با ماریا ماوتی درباره چگونگی ساخت این مستند گفتگو کردیم.

شما فیلمساز اهل کردستان هستید، چه شد که از ترکمن صحرا سر در آوردید و سراغ مستند «اجه» رفتید؟ 

من کرد هستم ولی اهل کردستان نیستم و مربوط به جنوب آذربایجان غربی هستم. آقای عطا پناهی یک مجموعه ۱۳ قسمتی در مورد انسان‌های تاثیرگذار جامعه با عنوان «یکی از ما» داشتند تولید می‌کردند. یکی از قسمت‌هایش درباره شخصیتی بود که در ترکمن صحرا زندگی می‌کرد که ساخت آن را به من پیشنهاد دادند و برای ساخت به این سرزمین سفر کردم. 

«اجه» به چه معناست و چطور توانستید با شخصیت عبدالستار ارتباط برقرار کنید؟ 

«اجه» در زبان ترکمنی به معنی مادر است. مستند «اجه» روایت زندگی عبدالستار است که یک اسطوره ترکمنی است که در نگرش مردمان آن سرزمین تاثیرگذار بوده است. این خاصیت مستندهای کارآفرینی است که وقتی مستندساز به سوژه نزدیک می‌شود بخش زیادی از درام فیلم اتفاق افتاده است. چون شخصیت اصلی که قرار است درباره‌اش فیلم بسازیم به یک آرامشی رسیده و کشمکش خاصی برای ارتباط گرفتن وجود ندارد. در مورد عبدالستار هم همینطور بود. او گذشته پرتلاطمی داشت ولی در حال حاضر به یک سکون و آرامش دست پیدا کرده بود. کاری که من کردم این بود که با توجه به بودجه و شرایط در حد امکان به گذشته این آدم بپردازم. به نظر من نقطه قوت فیلم هم همین است که توانستم تا حد زیادی از فضاهای بصری ترکمن صحرا برای نشان دادن گذشته زندگی شخصیت اصلی استفاده کنم. 

ورودی فیلم یک تصویری از اسطوره‌های ترکمن است و یک قصه‌ای روایت می‌شود. قصه‌ی بچه‌ای که در رویاهای کودکی دوست داشت گرگ شود. این شخصیت تبدیل می‌شود به عبدالستار. کارگردان در این مواقع از چه تکنیکی استفاده می‌کند تا بتواند از شخصیت اصلی بازی بگیرد تا به آن محصولی که مدنظرش است دست پیدا کند؟ 

به نظرم همه آدم‌هایی که کارهای بزرگی انجام می‌دهند قابل تحسین هستند. ولی برای من به عنوان فیلمساز از کجا به کجا رسیدن خیلی مهم است. من زمانی که با عبدالستار مواجه شدم و در روزهایی که مشغول پژوهش بودم؛ اولین سئوالی که از او پرسیدم این بود که گذشته‌تان را برایم توضیح بدهید و چطور شد که به اینجا رسیدید؟ در لابلای حرف‌هاش از یک اسطوره ترکمنی صحبت کرد و اینکه دوست داشته از بچگی که گرگ باشد. این برای من خیلی جالب بود و چیزی بود که سعی کردم رویش تمرکز کنم. من عاشق قومیت‌های مختلف و داستان‌های اساطیری‌شان هستم؛ شاید به خاطر اینکه خودم هم قومیت هستم. حتی در کار جدیدم هم به سراغ یک اسطوره در هرمزگان رفتم. وقتی عبدالستار داستان اساطیری را برایم توضیح داد حالا من یک محتوای خیلی خوب و کامل در اختیار داشتم. برای همین این داستان اساطیری با کاری که عبدالستار در طول زندگی‌اش انجام داده بود ریشه‌دار شده بود. عبدالستار خودش خیلی روی فرهنگ و اسطوره‌های ترکمنی تحقیق و کار کرده بود و حتی در داخل رستورانش یک تصویر خیلی بزرگ از داستان‌های مختلف اساطیری آن منطقه نصب کرده بود. یک روز که به رستوارنش رفته بودم از همان قاب عکس گرفتم و دیدم چقدر با آن محتوایی که قبلا برای من توضیح داده بود مطابقت دارد و برای همین تصمیم گرفتم از این داستان در قالب یک فرم جدید روایتی استفاده کنم. 

جغرافیایی که به آن برای ساخت فیلم سفر کردید یک مکان سخت و دشواری است. از مشکلاتی که در طول ساخت این مستند با آن روبرو شدید بگویید؟ چقدر از این اتفاقات برایتان ناشناخته بود و چه کارهایی برای رفع آن انجام دادید؟ 

من خیلی آدم خوش‌شانسی هستم که همیشه با عواملی کار کردم که توانستم در طول کار از آن‌ها یاد بگیرم. در فیلم «اجه» هم همین اتفاق افتاد و با عوامل خوبی به سراغ ساخت فیلم رفتیم. تجربه خیلی زیادی در مستندسازی ندارم اما آنقدر مقوله ساخت مستند برایم جذاب و دوست داشتنی است که انتظار هر اتفاقی را در طول کار می‌کشم و خودم را برای هر مشکلی آماده می‌کنم. برای همین سختی‌هایی که بود را خیلی احساس نمی‌کردم. هر چند مستندسازی صبر بسیار زیادی را می‌خواهد. باید در این مسیر صبور باشی. شاید چون انتظار هر اتفاقی را داشتم سختی کار به چشمم نیامد. 

جالب‌ترین لحظه‌ای که در مسیر تولید «اجه» برایتان اتفاق افتاد را به خاطر دارید؟ 

«اجه» یک داستان فرعی و خرده پی‌رنگی دارد که داستان چهار تا دختری است که من اسمشان را گذاشته بودم زنان کوچک. آن قسمت از مستند برای من خیلی قابل احترام بودند. دختر ۱۵ ساله‌ای که خرج خانواده را می‌داد و برای همین مجبور بودند ترک تحصیل کنند اما با این حال توانسته بودند از این موقعیت سخت یک بهره‌برداری خوب کنند. این یکی از جذابیت‌های مستندسازی است که از هر آدمی یک چیزی یاد می‌گیری و من در این مستند از این چهار دختر خیلی چیزها آموختم. 

در هر مستندی یک سکانس یا لحظه‌ای هست که در واقع مهم‌ترین حرف فیلم در آن زده شده و حلقه اتصال تمامی تصاویر است. شما اگر بخواهید این صحنه را در «اجه» انتخاب کنید کدام سکانس را ازش یاد می‌کنید؟ 

من شروع مستند «اجه» را خیلی دوست دارم. آن فضای بصری و عظمت ترکمن صحرا را که معرف بزرگی و صلابت مردمان آن دیار است می‌تواند معرف خوبی برای مستند باشد. سرزمینی که عبدالستار در آن رشد پیدا کرده و نشان دهنده مسیر رشد این شخصیت است و به نظرم از همین رو می‌توانیم به نام فیلم هم بیشتر پی ببریم. در واقع «اجه» یا همان مادر استعاره‌ای از سرزمین است. مکانی که امکان رشد را به قهرمان قصه ما داده است. عبدالستار شخصیت منحصر بفردی داشت و هیچ گاه سعی نکرد درجا بزند و همواره به بهتر شدن زندگی فکر می‌کرد. این موضوع ریشه در کودکی‌اش داشت. او در زمان کودکی چوپانی می‌کرد و می‌گفت همیشه در ذهنم وقتی به گوسفندها نگاه می‌کردم می‌گفتم من نباید گوسفند باشم و باید گرگ باشم و به کم قانع نمی‌شد. 

مادران و زنان در فیلم شما نقش پررنگی دارند. از مادر عبدالستار که در مسیر رشد زندگی او تاثیرگذار بود تا زنان ترکمن که همگی مشغول کار و فعالیت هستند. چرا توجه شما به زنان و مادران آن سرزمین بیشتر جلب شد؟ 

من خودم هر چیزی که دارم از مادرم دارم. جالب است بدانید چند تا فیلم مستندی که تا امروز ساختم همگی نام مادر را در خودشان دارند. فیلم «دایه» که به زبان کردی یعنی مادر، فیلم «همه مادران من» و این آخری «اجه» یعنی مادر. وقتی دیدم مادر در زندگی عبدالستار چقدر تاثیر گذار بوده احساس کردم بهترین اسمی که می‌توان برای این مستند انتخاب کرد همان اسم مقدس مادر است. چون عبدالستار هم در یک جایی از زندگی‌اش به یک بن‌بستی می‌رسد و وقتی به بن‌بست می‌رسد به سراغ مادرش می‌رود و مادرش کاری را که از گذشته مشغول انجام دادنش بوده به او پیشنهاد می‌کند و او را از این بن‌بست نجات می‌دهد. 

اگر قرار باشد به عقب برگردید و مسیر تولید مستند «اجه» را مجدد آغاز کنید کار را به همین شکل پیش می‌بردید یا بخش‌هایی از کار را تغییر می‌دادید؟ 

من برای تمامی کارهایم خیلی روی پژوهش تمرکز می‌کنم و سعی می‌کنم حداکثر اطلاعات پیرامون آن موضوع را جمع آوری کنم. برای همین اگر دوباره قرار باشد در همان ۵-۶ روز این مستند را بسازم قطعا دوباره همینجوری آن را آغاز می‌کنم و همانطوری هم که در فیلم هست به پایان می‌رسانم. ولی اگر شرایط تولید تغییر می‌کرد و با پروداکشن بزرگتر و بهتری به سراغ ساخت مستند می‌رفتم و از لحاظ زمان نیز به جای ۵ روز ۲۰ روز فرصت تصویربرداری داشتم قطعا خیلی چیزها تغییر می‌کند. در واقع شرایط تولید در تصمیم‌گیری من پیرامون چگونگی ساخت آن تاثیرگذار است. 

 از حضور مهدی آزادی به عنوان فیلمبردار در کار استفاده کردید. آزادی به تازگی توانست معتبرترین جایزه فیلمبرداری دنیا که همان قورباغه طلایی است را بگیرد. کمی درباره این همکاری و جنس قاب‌بندی‌ها که باعث شده تصاویر منحصر بفردی از ترکمن صحرا ببینیم بگویید؟ 

مهدی آزادی یک فیلمبردار باسواد و صبوری است که فکر می‌کنم بسیاری از مستندسازان خیلی به او مدیون هستند. این چندمین تجربه همکاری من با او است و یکی از خصوصیات خوبی که در ایشان سراغ دارم این است که در هنگام تولید برای اندازه قاب و تصاویر و رسیدن به یک نقطه مشترک خیلی بحث می‌کند و به راحتی قانع نمی‌شود. مهدی آزادی سر تمامی قاب‌ها و میزانسن‌ها و حتی استفاده از نوع لنز آنقدر بحث می‌کند که به یک نظر مشترک برسیم و این اتفاق خوبی است که برای فیلم می‌افتد. 

در مستندسازی همواره فیلمساز به یک نقطه‌ای در ساخت فیلم می‌رسد که احساس می‌کند تصمیم درستی گرفته است که این سوژه را برای ساخت انتخاب کرده است. در «اجه» شما کی به این نتیجه رسیدید که کاری که ساختید همان چیزی بود که انتظارش را داشتید؟ 

با اینکه در هر فیلمی که می‌سازم با وجود تمامی پژوهش‌ها و تکمیل اطلاعات و رسیدن به یک فرم به سراغ ساخت مستند می‌روم اما شب قبل از شروع فیلمبرداری این استرس همراهم است که نتیجه کار چطور می‌شود. حتی بعد از اتمام فیلمبرداری و شروع تدوین این استرس و هیجان با من است که خروجی کار قرار است چه شکلی شود. با اینکه از لحاظ فرمی هم به یک نقطه مطلوب رسیده‌ام اما تا زمانی که فیلم به صورت کامل آماده نشود این پرسش‌ها با من می‌ماند. «اجه» را خودم تدوین کردم و وقتی کار تدوین تمام شد احساس کردم همان چیزی که می‌خواستم را ساختم و لحظه خوشایندی بود. 

نقطه ایده‌آل‌تان برای تماشا و ثمربخشی فیلم چه چیزی است؟ 

خیلی دوست دارم فیلم را همراه با شخصیت‌های حاضر در فیلم تماشا کنم و واکنش آن‌ها را نسبت به تصویر خودشان و روایتی که از زندگی‌شان کردم را از نزدیک ببینم. دوست دارم از آن‌ها بپرسم وقتی فیلم را دیدند آیا من حق مطلب را نسبت به زندگی آن‌ها از جمله عبدالستار و مادرش و حتی زنان کوچک ادا کردم یا نه؟

برچسب ها : ,

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.