×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : دوشنبه, ۵ آذر , ۱۴۰۳
چرا به موج چهارم کرونا رسیدیم؟

به گزارش روز یکشنبه خبرنگار سلامت کیوسک خبر، تجربه‌های یک سال دو ماهه کرونا تقریبا بدون توجه رها شده و کووید ۱۹ همچنان می‌تازد.
پس از تعطیلات نوروز ۱۴۰۰ و سفرهای نوروزی که بدون ضابطه و با فشار ذینفعان گردشگری اتفاق افتاد، چه جای گلایه‌ای از جامعه باقی می‌ماند که خستگی یک ساله و مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی را با خطر ابتلا و نقل و انتقال ویروس کرونا به جان خریده‌اند.
چند هفته‌ای به پایان سال ۱۳۹۹ مانده بود که تقریبا همه مسئولان بهداشت و درمان کشور هشدار دادند که اگر سفرهای نوروزی اتفاق بیفتد، با موج چهارم سراسری مواجه می‌شویم و همه دستاوردهایی که با زحمت فراوان در ماه‌های منتهی به پایان سال ۱۳۹۹ کسب شده، بر باد می‌رود.
بر باد رفته
داستان کرونا در ایران دقیقا به همین نقطه بر باد رفتن رسیده و حالا دیگر نمی‌توان انتقاد نکرد و ننوشت و سکوت کرد. داستانی که به زحمت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، بسیج، هلال احمر و بسیاری از کسانی که پای کار بودند، به مرگ‌های روزانه دو رقمی رسید و به قول سعید نمکی وزیر بهداشت، عده‌ای فکر کردند این نمودارهای کاهشی فتوشاپ است.
گلایه‌های وزیر بهداشت در روز ۱۳ فروردین ۱۴۰۰ که در حساب اینستاگرام خود منتشر کرد، جای تامل و نکته فراوان داشت، اما این سوال هم مطرح است که اگر شخص وزیر بهداشت با سفرهای نوروزی مخالف بود، که بود، چرا محکم در برابر این رها شدگی نماند و چرا بارها و بارها اعلام کرد که در مهار کرونا موفق بوده‌ایم؟
وزیر بهداشت در یادداشت گلایه آمیز خود در اینستاگرام نوشت: اولا وزن ویروس موتاسیون یافته را در محاسبات اپیدمیولوژیک ما نمی‌شناختند و ثانیا سه پیک سنگین قبلی را آرام، بی صدا و مظلومانه همکاران‌مان مدیریت کردند و گروهی فکر کردند که فراز و فرود منحنی‌ها شاید به شیوه فوتوشاپ است.
همین شد که از هشدارها بی توجه گذشته و فشارها به ستاد ملی مقابله با کرونا برای باز بودن راه‌ها و آزادی کامل سفرهای نوروزی و آبی و زرد بودن شهرها، مسافران را روانه شهرهای مختلف کرد. هرچند رنگ آسمان تهران در ابتدای تعطیلات نوروزی به شدت آبی بود، اما هرچه پیش رفتیم، تهران کرونایی نارنجی شد و حالا باید در انتظار قرمز شدن وضعیت کرونایی پایتخت باشیم.
گفتم گفتم و آنچه رخ داد
نمکی در یادداشت گلایه آمیز خود نوشته بود: گفتیم سفر و جمعیت سیال نمی گذارد طرح اجرا شود و بیماری نیز از نقاط گرفتار به مراکز پاک‌تر منتقل می‌شود. گفتیم صف‌های طولانی تهیه ارزاق شب عید ساعت‌ها جمعیت سالمند تنیده در این صف‌ها را گرفتار می‌کند. گفتیم می‌دانیم تاب آوری مردم مهم است، ولی تاب آوری مدافعان خسته سلامت پس از چهارده ماه کار بی وقفه و جان فشانی برای مدیریت پیک‌های پیوسته نیز مهم است. گفتیم اقتصاد گردشگری اهمیت دارد، ولی سرمایه اجتماعی نظام سلامت و هزینه‌های شیوع مجدد بیماری و اثراتش بر اقتصاد خرد و کلان کشور نیز بی اهمیت نیست.
نکته مهم این است که وزیر بهداشت در ستاد ملی مقابله با کرونا یک عضو است و یک رای دارد. نکته مهم‌تر این‌که در ابتدای داستان کرونا در ایران، سعید نمکی به عنوان اول شخص مبارزه با کرونا شناخته شد و تقریبا همه برنامه‌ها حول محور وزارت بهداشت می‌چرخید. به مرور و پس از جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی، ایده صحیح تشکیل قرارگاه عملیاتی در وزارت کشور مطرح و این قرارگاه با ریاست وزیر کشور تشکیل شد.
از این نقطه به بعد و تقریبا از اوایل آذر سال ۱۳۹۹ دیگر همه فرماندهی بر عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نبود و اصلا درست هم همین است. زیرا آنچه بر عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی قرار دارد، دقیقا از اسم این وزارتخانه بر می‌آید و وظیفه بستن جاده‌ها و مرزها و جلوگیری از سفرها و غیره بر عهده این وزارتخانه نیست.
هشدارهای وزیر بهداشت تقریبا بدون توجه رها شد. بسیاری از مرزها از جمله مرزهای غربی با عراق تا مدت‌ها باز و ترددها ادامه داشت و همین موضوع هم بارها با واکنش سعید نمکی مواجه شد، اما مرزهای باز منجر به ورود ویروس جهش یافته کرونا به کشور شد و حالا می‌توان گفت که ویروس جهش یافته کرونا در کشور غالب شده و دیگر کسی از ویروس ووهان نمی‌ترسد.
مقصر مرگ‌های سه رقمی کیست؟
خبر فوت ۱۱۷ نفر در روز سیزده به در که همانند سال گذشته گفته بودند «در خانه بمانید»، بسیاری را شوکه کرد. هرچند خیلی‌ها روز قبل را برای رفتن به دامان طبیعت انتخاب کرده و سیزده به در را یک روز زودتر برگزار کردند، اما آنچه با ما گفت‌وگو می‌کند، تخت‌های پر شده کووید ۱۹ در بیمارستان‌ها، توقف مجدد اعمال جراحی غیر اورژانسی (الکتیو)، مرگ‌های روزانه سه رقمی است.
در این میان آیا فقط باید جامعه و مردم را مقصر بدانیم که سفر رفته‌اند؟ آیا همین جامعه در نوروز ۱۳۹۹ در خانه‌های خود نماندند و آیا جاده‌ها بسته نبود؟ آیا زمانی که کشورهای همسایه در جدال نابرابر واکسیناسیون کووید ۱۹ مشغول واکسینه کردن کادر بهداشت و درمان و سالمندان هستند، ما از این مسابقه جهانی عقب نماندیم؟ آیا در همین زمان، گروه‌های دیگری را بر خلاف سند ملی واکسیناسیون کووید ۱۹ واکسینه نکردیم؟
بنابراین نمی‌توان جامعه و مردم را مقصر موج چهارم کرونا در کشور و مرگ‌های سه رقمی روزانه دانست. در این فقره به هیچ عنوان مردم مقصر نیستند و اگر فرمول رنگ بندی‌ها هوشمندانه‌تر به کار گرفته می‌شد و اگر حداقل مراکز استان‌ها پیش از تعطیلات نوروزی با ضریب وجود ویروس جهش یافته کرونا، نارنجی می‌شدند، این حجم از سفرها اتفاق نمی‌افتاد و اگر جاده‌ها به طور رسمی و حقیقی بسته می‌شدند و بسیاری از اگرهای دیگر، حالا از نردبان موج چهارم کرونا بالا نمی‌رفتیم.
بروید بگردید، سلامت فدای سرتان!
نکته قابل تامل دیگر، مباحث مربوط به گردشگری است. هرچند کرونا در همه جهان، صنعت گردشگری را به زمین زد و این حکایت در ایران هم رخ داد، اما در هفته‌های اخیر در عمل شاهد بودیم که سلامت فدای صنعت گردشگری شد.
قول‌ها و حکایت‌ها از کنترل افراد بر اساس کد ملی و جلوگیری از سفر بیماران مبتلا، با آمارهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی همخوانی ندارد. آنجا که وزارت بهداشت می‌گوید بیش از ۱۵ هزار نفر مبتلا به ویروس کرونا در عین حال که می‌دانستند مبتلا هستند، سفر رفتند. در این میان چه کسی مقصر است و هر کدام چند درصد؟
اینکه فرهنگ و دانش و حساسیت اجتماعی باید در افراد شکل بگیرد تا اگر مبتلا به کووید ۱۹ هستند، حداقل سفر نروند، صحیح است. ولی اینکه چرا با همین افراد برخورد نمی‌شود و دستگاه‌های مربوطه چرا همه تعطیلات در انتظار ماندند و این حجم از بیماران نقض قرنطینه کرده و سفر رفته‌اند هم جای سوال دارد.
آنچه رخ داد این بود که درست در زمانی که تعداد مرگ‌های روزانه کرونا در ایران دو رقمی شده و موفقیت‌هایی مانند اجرای طرح شهید سلیمانی حاصل شده بود، بی تدبیری و بی خیالی منجر به سفرهای نوروزی شد و حالا یکی یکی وضعیت شهرها نارنجی و قرمز می‌شود.
مورد عجیب دورکاری
نکته قابل تامل دیگر پس از بی خیالی رخ داده در سفرهای نوروزی، بازگشت به کار است. آنچه از ابتدای داستان کرونا فریاد زدیم و کسی نشنید و توجه نکرد، این بود که کارمندان دولت فقط بخشی از کارکنان هستند و بخش خصوصی کلا توجهی به این داستان ندارد.
مورد عجیب دورکاری با ۵۰ درصد و یک سوم حضور فقط در بخش‌های دولتی اتفاق می‌افتد و آن هم کاملا با بی تدبیری مدیران جزء روی هواست. پس از تعطیلات نوروزی و سفرهای انجام شده، درست از ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ حجم زیادی از همین افراد به محل کار برگشته و هنگام چای خوردن و خاطره گفتن از نوروز و خبرهای راست و دروغ، سوغات کرونا را به جان همکاران‌شان می‌نشانند که شاید در تعطیلات نوروز اصلا نرفته‌اند.
چطور ممکن است که ستاد ملی مقابله با کرونا قبل از آغاز به کار در روز ۱۴ فروردین، فکری به حال این قضیه نکرده و مانده باشد تا همه سفر بروند و به محل کار باز گردند و نقل و انتقال کرونا را از سر بگیرند؟
به هر حال آنچه کرونا را در ایران به موج چهارم رسانده و مرگ‌های سه رقمی روزانه را از سر گرفته، مجموعه‌ای از عوامل در کنار یکدیگر است. عواملی مانند بی توجهی به هشدارهای بهداشتی وزارت بهداشت و بی خیالی جامعه و روند بسیار کند واکسیناسیون توانست این داستان را در فروردین ۱۴۰۰ به فصل چهارم برساند.
از: امیر پروسنان

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.