امید فراغت – روزنامهنگار
کیوسک خبر- ملتسوزی در واقع همان فرصت سوزیست. فرصتهایی که به دلیل عدم درک و شناخت واقعیتها در فرآیند زمان تبدیل به تهدید جدی خواهند شد قدرت اجبار زمان به تعبیری به عنوان سلاحی قدرتمند جوامع را از قالبهای خود خارج کرده و آنان را در معرض مواجهه با پدیدههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و… قرار میدهد. بر همین اساس حکمرانان جوامع از قدرت اجبار زمان ترس دارند و این ترس به دلیل ادبیات قدرت که حفظ و توسعه قدرت در آن نهادینه است تا حدود زیادی طبیعیست! باید پذیرفت حکمرانانی که متناسب با واقعیتهای جهان تصمیمسازی و تصمیمگیری نمیکنند ملتساز نیستند! آنها باید بپذیرند که قدرت اجبار زمان مثل علم و دانش به مقابله با جهل و نادانی برمیخیزد و همانطور که میدانید بزرگترین دشمن بشر، جهل است! حکمرانانی که با استفاده از جهل ملتهایشان، میلیونها آدم را به کام مرگ فرستادهاند! بر همین اساس ملتهای امروز، همگی مدیون فناوری و تکنولوژی هستند و به تعبیری بشر امروزی را از چاله چولههای جهل و خرافات نجات داده است و هنوز هم انسانهایی هستند که به دلیل همزیستی با جهل و خرافه مورد سوء استفاده قرار میگیرند و چنین کسانی برهم زننده صلح در دهکده جهانی امروز میباشند. به عنوان مثال وقتی سرانه مطالعه جامعهای پایین باشد و به تعبیری کتابخوان و روزنامهخوان نباشند چنین جوامعی مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و همواره باسوادها از بیسوادها کولی میگیرند و آنان تبدیل به جامعه ابزاری میشوند! سوال کلیدی این است چرا حکمرانان برخی جوامع حقی را که برای خود قائل هستند این حق را برای ملتهایشان قائل نیستند؟ به چه دلیل این حق را به خود میدهند که برای سرنوشت خود تصمیمساز و تصمیمگیر باشند اما این حق را به جامعه نمیدهند که برای سرنوشتشان تصمیمساز و تصمیمگیر باشند؟ حکمرانانی که ملتساز نیستند و در مسیر ملتسوزی و یا همان فرصتسوزی حرکت میکنند مهمترین آسیبی که به شهروندان جوامع میزنند این است که خودباوری، عزت و اعتماد به نفس را از جامعه میگیرند و ملتی که خودباوری نداشته باشد و فاقد عزتنفس و اعتماد به نفس شود ناگزیر قدرت انتخاب و اختیارش نیز گرفته میشود. بنابراین فناوری و تکنولوژی در قالب دادههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و… به تعبیری نجات دهنده بشر امروز است فناوری و تکنولوژی در حال یادآوری مفاهیم از یاد رفته انسانی مثل قوه اختیار، انتخاب و همچنین خودباوری و اعتماد به نفس و عزت نفس هستند و با قد کشیدن آگاهی جوامع امروز، دیگر نمیشود سقفی را برای آنان در نظر گرفت! چراکه قدشان بلندتر از دیواریست که در اطرافشان کشیده شده و بر همین اساس قالب پذیر نیستند! حکمرانان و ملتها تجربههای تاریخی مشابه و مشترک دارند و هیچ جامعه و ملتی نیست که برای رسیدن به بلوغ، هزینه نداده باشند! به عنوان مثال نوع نگاه جامعه امروز ایران، به وقایع و اتفاقات دوره قاجار ستودنیست وقتی میخوانند و میشنوند که حکمرانان آن دوره خود را سایه خدا بر روی زمین به حساب آورده، موجب خنده، تمسخر و البته تاسف ملت امروز است! و به تعبیری دلِ جامعه امروز به حال جامعه دوره قاجار میسوزد که چطور و چگونه به دلیل جهل و وابستگی به خرافه، مورد سوءاستفاده حکمرانان آن دوره قرار میگرفتند! بنابراین باید پذیرفت که رشد و آگاهی باعث به وجود آمدن چنین دیدگاهی نسبت به آن برهه تاریخی شده است بنابراین با مطالعه تاریخ و توجه به آنچه گذشته میتوان به معنی و مفهوم ملتسازی امیرکبیر و ملتسوزی ناصرالدین شاه رسید!
https://www.kioskekhabar.ir/?p=91926