فرشاد مومنی استاد – دانشگاه و اقتصاددان
کیوسک خبر ـ آنچه ما را خیلی نگران میکند صرفنظر از اینکه نیت کاندیداها را خداوند میداند و ما هیچ ادعایی درباره نیت آنها نداریم؛ بلکه از نظر دینی موظف هستیم حمل بر صحت کنیم اما زمانی که همه آنها وعدههای عوامفریبانه سفلهپرورانه میدهند و یک مسابقه خطرناک و فاجعهساز را به عنوان پرداختهای نقدی بیضابطه مطرح میکنند میبینیم در این مسیر کمتر ردی از صداقت در بحثها مطرح میشود. زمانی که میخواهند بگویند منبع تأمین منابع کجاست؟ از تعابیر غیرصادقانه و غیرشفاف استفاده میکنند. یک نفر از عادلانه کردن قیمت حاملهای انرژی میگوید، دیگری از ساماندهی به یارانههای ضمنی میگوید؛ همه از این تعابیر استفاده میکنند. هر چقدر تلاش کردم نتوانستم ردی از علم و صداقت در اینگونه صورتبندی مفاهیم بیابم. صادقانه به مردم بگویید وعده پولهای یامفت و بدون زحمت میدهید. با شوک درمانی از چشم، بینی، دهان و گوشهای اینها چرکهای ناشی از اقدامتان جامعه را فرا میگیرد. شرافت انسانی و ملی اقتضا میکند عزیزان در این زمینهها کمی صادقانه برخورد کنند. در اوایل بعد از جنگ، ما به فاجعهسازی توصیههایی که در کادر برنامه تعدیل ساختاری در دستور کار گرفته بود استناد میکردیم. در آنجا میگفتند بحث نظری است و بگذارید آن را تجربه کنیم، اکنون سند مبتذلی است که سند فاجعهسازی برای ایران بوده که اسم آن را برنامه نجات گذاشتهاند. اینها بهصورت کاملاً غیرصادقانه از عنوان عادلانه کردن قیمت حاملهای انرژی استفاده میکنند چرا که میفهمند اگر صادقانه به مردم بگویند قرار است چه کاری انجام دهند عین ماجرای سال ۸۹ پدید میآید. در سال ۱۳۸۹ زمانی که بهطور متوسط ۵۵۰ درصد قیمت حاملهای انرژی را بالا بردند به ۶ ماه نکشید رسانهها عموماً از قول مردم میگفتند مرحمت فرموده ما را مس کنید. ۴۵ هزار تومان ارزانی خودتان باشد شرف بهخرج دهید همه قیمتها را به پیش از دی ماه ۱۳۸۹ برگردانید. در این زمینه ۳۰ سال تجربه شده، باز دوباره میگویند مشکل برق داریم و میخواهیم جهش قیمت برق ایجاد کنیم تا سرمایهگذاری کنیم. مجلسیهایی که هنوز به قسمی که یاد کردند شرافتمندانه پایبندی دارند از مدیر عامل توانیر بپرسند در ماجرای شوک قیمت حاملهای انرژی زمانی که مخالفان میگفتند این کار را انجام ندهید به دلیل اینکه میگفتیم بحران حاملهای انرژی در ایران قسمت عرضه است، به حکومتگران گرامی گفته نمیشود یا فراموش میکنند. گزارش ترازنامه انرژی کشور را بخوانید؛ میگوید روزانه چیزی بالغ بر ۳/۱میلیون بشکه معادل نفت در فرآیندهای تولید، انتقال و توزیع حاملها تلف میشود، چیزی که فقط بحران در قسمت عرضه است آن زمان ما این را مطرح میکردیم، طرفداران بازارگرایی مبتذل میگفتند حق با شماست، کانون اصلی بحران در قسمت عرضه حاملهای انرژی است ولی به دلیل اینکه ما پول نداریم قیمت را بالا میبریم که منابعی آزاد شوند تا صرف سرمایهگذاری در زمینه صنعت برق کنیم. از سازمان توانیر گزارش بخواهید زیان انباشته شرکت توانیر پس از شوک قیمتی ۱۳۸۹ تا امروز چند ده برابر شده است. چند بار باید آزمایش شوند تا دوباره بفهمیم چه کاری انجام میدهیم؟ به طرف میگویند این حرف تو منطق ندارد، تجربه شده… میگوید من اقتصاددان هستم. مگر ما اقتصاددان بیسواد کم داریم! صرف اقتصاد خواندن کفایت نمیکند، باید فهمی حاصل شده باشد. صرف اینکه بگویید اقتصاددان هستم کفایت نمیکند. روی حرفهای بارها آزمون شده برای عوامفریبی ایستادگی میکنید و انشاءا… فقط عوامفریبی نباشد و نادانی و بیتوجهی هم سهم بالایی در آن داشته باشد. از رسانههای کشور خواهش میکنم تجربه شوک قیمت حاملهای انرژی در دوره احمدینژاد را از دریچه تجربه شرکت ملی گاز زیر ذرهبین قرار دهند. در آن تجربه قله جهش قیمت در میان حاملهای انرژی به گاز تعلق گرفته بود و آن را تقریبا ۱۱ برابر کردند. درست یکسال بعد از اینکه قیمت گاز ۱۱ برابر شده بود مدیر عامل وقت شرکت ملی گاز گفتوگو مطبوعاتی کرد و معمایی مطرح و از جامعه استمداد کرد به کمکش بیایند. آن معما چه بود؟ او میگفت در این یک سال قیمت گاز ۱۱ برابر شده، تولید گاز هم افزایش پیدا کرده، درآمد شرکت ملی گاز سقوط کرده است! خودش گفت ما در این معما گرفتار شدهایم. سه هفته بعد از این گفتوگو درست مانند فیلمهای کابویی شرکت ملی گاز فراخوان داد و گفت ما با یک پدیده به شدت شیوع یافته گاز دزدی روبهرو شدهایم. خوب است بساطی پهن میکنید که نتیجه آن بر سر شرکت ملی گاز و توانیر میآید و خاک بر سر مالیه دولت میشود. همچنین به گواه گزارش مرکز آمار، کسری مالی خانوارها ۵/۴ برابر میشود و کشور هم یک روند قهقرایی و عقبماندگی را تجربه میکند. اینها تجربه شدهاند اما اکنون دوباره بزک میکنید و اسم شوک حاملهای انرژی را عادلانه کردن و ساماندهی کردن میگذارید. و زمانی که قیمت آن را بالا میبرید به دهان مصرفکننده میزنید و تنبیه میکنید که این اوج برخورد ناعادلانه و ضدتوسعهای است. ناعادلانه است بهخاطر اینکه مردم در این ناکارآمدی هیچ نقشی ندارند، ضدتوسعهای است به این دلیل که بهجای اینکه شلاق بهرهوری را بالای سر بنگاهها قرار دهید میگویید به ولانگاریهای هزینهای ادامه دهید ما چوب آن را به سر مردم میزنیم
https://www.kioskekhabar.ir/?p=95053